شاخه:
آشنایی با ابعاد مختلف روان درمانی با هوش مصنوعی
شاخه:
ما در دوره ای زندگی میکنیم که هوش مصنوعی به سرعت در حال توسعه هست و تاثیر زیادی بر روی زندگی ما گذاشته. در برخی موارد مزایایی برامون داشته و روند زندگی ما رو تسهیل کرده و در برخی موارد منجر به نقص هایی در عملکرد زندگی شده. یکی از مواردی که اخیرا چالش ایجاد کرده، این هست که آیا هوش مصنوعی میتونه به عنوان تراپیست عمل بکنه؟ آیا تراپی با هوش مصنوعی سودمنده؟ در چه مواردی رواندرمانی با هوش مصنوعی میتونه موثر باشه؟ و در چه مورادی هوش مصنوعی کارساز نیست؟
در این مقاله از جوونه در رابطه با رواندرمانی با هوش مصنوعی صحبت کردیم و به سوالاتی در این حیطه پرداختیم. با ما همراه باشید.
چرا افراد به سمت روان درمانی با هوش مصنوعی میروند؟
افراد به دلایل مختلف به سمت رواندرمانی با هوش مصنوعی گرایش پیدا میکنند. برخی از این دلایل عبارتند از:
دسترسی سریعتر و آسانتر: یکی از بزرگترین مزایای رواندرمانی با هوش مصنوعی این است که افراد میتوانند بدون نیاز به انتظار برای نوبتدهی و در هر زمانی که بخواهند، به خدمات رواندرمانی دسترسی داشته باشند. این امکان برای کسانی که زمان کافی ندارند یا در مکانهای دورافتاده زندگی میکنند، بسیار سودمند است.
کاهش هزینهها: هزینههای جلسات رواندرمانی با یک متخصص ممکن است بالا باشد و بسیاری از افراد توانایی مالی برای پرداخت مداوم این هزینهها را ندارند. رواندرمانی با هوش مصنوعی اغلب با هزینههای بسیار کمتری خدمات روانشناسی و مشاوره را ارائه میدهد، که این امر باعث میشود افراد بیشتری به این نوع خدمات دسترسی پیدا کنند.
حفظ حریم خصوصی و کاهش احساس شرم: برخی افراد به دلیل خجالت یا نگرانی از قضاوت شدن در جلسات حضوری، ممکن است از مراجعه به تراپیست خودداری کنند. رواندرمانی با هوش مصنوعی به آنها این امکان را میدهد که بدون نیاز به افشای هویت واقعی خود و با حس امنیت بیشتری به بیان مشکلاتشان بپردازند.
انعطافپذیری بیشتر در زمان: رواندرمانی با هوش مصنوعی در هر زمان و مکانی قابل انجام است. افراد میتوانند حتی در اواخر شب یا زمانی که امکان مراجعه به مشاور حضوری وجود ندارد، از این خدمات استفاده کنند. این انعطافپذیری زمانی یکی از دلایلی است که بسیاری از افراد به سمت استفاده از هوش مصنوعی در رواندرمانی جذب میشوند.
دسترسی برای افراد با محدودیتهای جسمی: برای افرادی که به دلایل جسمی یا حرکتی نمیتوانند بهراحتی به جلسات حضوری بروند، رواندرمانی با هوش مصنوعی میتواند یک جایگزین مناسب باشد. این خدمات اغلب از طریق گوشی یا کامپیوتر قابل دسترسی هستند و نیازی به حضور فیزیکی ندارند.
پیگیری و تحلیل مداوم: سیستمهای هوش مصنوعی میتوانند به طور مداوم اطلاعات مربوط به وضعیت روانی فرد را پیگیری کنند و با استفاده از دادههای طولانیمدت، تحلیلهای بهتری ارائه دهند. این ویژگی میتواند برای افرادی که به دنبال پیشرفت مداوم و نظارت دقیق بر وضعیت روانی خود هستند، مفید باشد.
ارائه فوری راهحلهای اولیه: هوش مصنوعی قادر است بلافاصله پس از ورود دادههای کاربر، بازخوردها و راهحلهای اولیه ارائه دهد. این ویژگی میتواند به افرادی که به دنبال راهحلهای فوری برای مشکلاتشان هستند، کمک کند. و به همین دلیل افراد به رواندرمانی با هوش مصنوعی روی می آورند.
تشخیص خودکار و تحلیل دادههای روانی: هوش مصنوعی میتواند با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری ماشین، دادههای روانی افراد را تجزیه و تحلیل کرده و به تشخیص زودهنگام مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات رفتاری کمک کند. این سیستمها میتوانند از طریق بررسی الگوهای گفتاری، پاسخهای متنی یا حتی تحلیل چهره و لحن صدا، علائم اولیه را شناسایی کنند. این توانایی به تراپیستها کمک میکند تا پیش از آنکه مشکلات شدیدتر شوند، درمان را آغاز کنند.
ارائه تراپی هوش مصنوعی مبتنی برChatbots و اپلیکیشنها: چتباتها و اپلیکیشنهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند تراپیهای اولیه را ارائه دهند. این ابزارها بهصورت مکالمهای با کاربران در تعامل هستند و از طریق تکنیکهای درمان شناختی رفتاری (CBT) و دیگر روشهای رواندرمانی، به کاربران کمک میکنند تا مشکلات خود را مدیریت کنند. این سیستمها میتوانند به عنوان یک ابزار کمکی برای تراپیستها عمل کنند و در فاصله بین جلسات درمانی، حمایت روانی مستمر را برای کاربران فراهم کنند.
پشتیبانی از تراپیستها: در روان درمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی میتواند به عنوان یک ابزار کمکی برای تراپیستها عمل کند. با تجزیه و تحلیل دادههای جلسات تراپی، این سیستمها میتوانند به تراپیستها کمک کنند تا وضعیت روانی بیماران را بهطور دقیقتری ارزیابی کنند. به عنوان مثال، سیستمهای هوش مصنوعی میتوانند الگوهای پیشرفت یا پسرفت بیمار را تشخیص داده و به تراپیست اطلاع دهند که بیمار نیاز به تغییر در روش درمان دارد.
ارائه تمرینها و راهکارهای خودراهبری: هوش مصنوعی میتواند به کاربران کمک کند تا بهطور مستقل تمرینهای روانشناختی مانند مدیتیشن، تمرینهای تنفسی و تمرینهای ذهنآگاهی را انجام دهند. این ابزارها به کاربران اجازه میدهند تا با تکرار و تمرین، مهارتهای مقابله با اضطراب، استرس و دیگر مشکلات روانی را تقویت کنند. در این زمینه، اپلیکیشنهایی مانند “Headspace” و “Calm” نقش مهمی در آموزش مهارتهای خودراهبری ایفا میکنند.
محدودیتهای رواندرمانی با هوش مصنوعی چیست؟
روان درمانی با هوش مصنوعی علیرغم اینکه مزایایی دارد، معایب و محدودیتهایی را هم دربر دارد. در ادامه بیشتر به محدودیتهای رواندرمانی با هوش مصنوعی میپردازیم:
فقدان همدلی و ارتباط انسانی
هوش مصنوعی نمیتواند همدلی انسانی واقعی را به فرد انتقال دهد. در بسیاری از موارد، تعامل عاطفی بین مراجع و تراپیست بخش مهمی از فرآیند درمان است. در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی فاقد توانایی درک و پاسخ به احساسات عمیق انسانی است، که میتواند مانع ایجاد ارتباط عاطفی شود.
عدم توانایی در تفسیر رفتارهای غیرکلامی
در جلسات تراپی حضوری، تراپیستها از زبان بدن، حالت چهره و لحن صدا برای درک بهتر وضعیت فرد استفاده میکنند. در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی نمیتواند این علائم غیرکلامی را تفسیر کند و ممکن است به همین دلیل نتواند پاسخهای دقیقی به مشکلات ارائه دهد و فرد را بطور کامل درک کند و توانایی همدلی با او را داشته باشد.
محدودیت در انعطافپذیری
الگوریتمهای هوش مصنوعی براساس الگوها و دادههای از پیش تعریفشده عمل میکنند. این سیستمها انعطافپذیری کمتری در پاسخ به شرایط پیچیده یا غیرمنتظره دارند. در نتیجه در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی نمیتواند به همان میزان خلاقیت یا شخصیسازی درمانی که یک تراپیست انسانی میتواند ارائه دهد، عمل کند.
تشخیص نادرست یا ناقص
هوش مصنوعی ممکن است در تشخیص و درک مشکلات روانی پیچیده دچار اشتباه شود. برخی مسائل روانشناختی مانند ترومای عمیق، اختلالات دوقطبی یا مشکلات وابسته به سوءمصرف مواد، نیاز به تحلیلهای پیچیدهای دارند که هوش مصنوعی قادر به درک کامل آنها نیست.
عدم توانایی در مدیریت بحرانهای روانی
در مواقع اضطراری، مثل مواقعی که فرد دچار حملات شدید اضطراب یا افکار خودکشی است، هوش مصنوعی ممکن است نتواند به سرعت یا بهطور مؤثر واکنش نشان دهد. در چنین شرایطی، حضور یک تراپیست انسانی ضروری است تا از روشهای تخصصی و فوری استفاده کند.
نبود انعطافپذیری در تطبیق با پیشرفت درمان
تراپیستهای انسانی میتوانند براساس تعاملات گذشته و شناخت عمیق از فرد، بهطور پویا روشهای درمانی خود را تغییر دهند. اما در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی به دلیل محدودیت در یادگیری تطبیقی و تجزیه و تحلیل موقعیتهای پیچیده، ممکن است در طول درمان انعطاف کافی را نداشته باشد.
محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی
در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی ممکن است نتواند بهدرستی مسائل و تفاوتهای فرهنگی یا اجتماعی را درک کند. این تفاوتها در تراپی بسیار مهم هستند، چرا که رفتارها، نگرشها و مشکلات روانی بهشدت تحت تأثیر بافت فرهنگی و اجتماعی فرد هستند.
عدم توانایی در ایجاد ارتباط درمانی بلندمدت
تراپیهای موفق اغلب مبتنی بر ایجاد یک رابطه پایدار و طولانیمدت بین فرد و تراپیست هستند. هوش مصنوعی نمیتواند این نوع رابطه شخصی و درمانی را بهدرستی ایجاد کند که ممکن است بر تأثیر و کارایی درمان تأثیر منفی بگذارد.
مشکلات مربوط به امنیت و حریم خصوصی
دادههای شخصی افراد در تراپی با هوش مصنوعی به صورت الکترونیکی ذخیره و پردازش میشوند که میتواند نگرانیهایی در مورد امنیت و حفظ حریم خصوصی ایجاد کند. احتمال نقض اطلاعات یا دسترسی غیرمجاز به این دادهها همیشه وجود دارد.
فقدان توانایی در برخورد با مشکلات اخلاقی پیچیده
برخی از مسائل روانشناختی و درمانی شامل تصمیمگیریهای اخلاقی و پیچیدهای هستند که هوش مصنوعی به دلیل عدم درک کامل از ارزشهای انسانی و موقعیتهای اخلاقی قادر به مدیریت صحیح آنها نیست. این مورد در رعایت اخلاق حرفه ای نزد مشاوران بسیار حائز اهمیت است و حتی گاهی ممکن است پای جان انسانی در میان باشد.
به عنوان مثال اگر فرد قصد خودکشی یا دیگر کشی داشته باشد در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی نمیداند که در این شرایط چطور باید برخورد کند و شاید یکسری توصیه به فرد مقابل دهد ولی توان همدلی و در عین حال اینکه بتواند به دیگر اعضا نزدیک اطلاع دهد را ندارد.
در نهایت، هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین کاملی برای تراپیستهای انسانی باشد و همچنان برای مسائل پیچیده روانی و نیازهای عاطفی افراد، تراپی حضوری با یک متخصص انسانی ضروری است. تراپی با هوش مصنوعی ممکن است بهعنوان یک ابزار مکمل مفید باشد، اما برای درمان عمیق و پیچیده باید از تراپیستهای حرفهای کمک گرفت.
در آینده رواندرمانی با هوش مصنوعی میتواند جای تراپی حضوری را بگیرد؟
پیشبینی اینکه آیا رواندرمانی با هوش مصنوعی در آینده میتواند جای تراپی حضوری را بهطور کامل بگیرد، به عوامل متعددی بستگی دارد. اگرچه هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است و مزایای قابل توجهی در حوزه سلامت روان ارائه میدهد، اما احتمالاً در آینده نزدیک جایگزین کامل تراپی حضوری نخواهد شد. دلایل این مسئله عبارتند از :
- فقدان همدلی انسانی
- فقدان تعاملات پویا و انعطافپذیری
- ناتوانی در تشخیص مشکلات پیچیده روانی
- عدم پشتیبانی در مواقع بحران
- عدم درک کامل از مسائل اخلاقی و فرهنگی
- شکل نگرفتن ارتباط طولانیمدت و اعتماد
هوش مصنوعی بهطور قابل توجهی میتواند تراپی را تکمیل کند و در دسترسی گستردهتر به خدمات روانشناسی کمک کند، اما به احتمال زیاد در آینده نزدیک جایگزین کامل تراپی حضوری نخواهد شد. روابط انسانی، همدلی، انعطافپذیری و مدیریت بحران هنوز از ویژگیهایی هستند که هوش مصنوعی قادر به ارائه آنها بهطور کامل نیست. تراپیهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند برای مسائل سادهتر یا به عنوان یک ابزار مکمل موثر باشند، اما برای مسائل پیچیدهتر روانی، حضور یک تراپیست انسانی همچنان ضروری خواهد بود.
نقش هوش مصنوعی در رواندرمانی در سالهای اخیر بهطور قابل توجهی گسترش یافته و تاثیرات مختلفی بر روند تشخیص، درمان و پشتیبانی روانی از افراد داشته است. در ادامه، نقشهای کلیدی هوش مصنوعی در رواندرمانی را مورد بررسی قرار میدهیم:
تراپی با هوش مصنوعی برای چه دسته مسائل و افرادی مناسب است؟
تراپی با هوش مصنوعی میتواند برای دستهای از مسائل روانی و گروههای خاصی از افراد مناسب باشد. این نوع تراپی میتواند در برخی موارد به عنوان یک مکمل یا حتی یک جایگزین موقت برای تراپی سنتی عمل کند، اما برای همه مشکلات روانی یا همه افراد مناسب نیست. در ادامه، به بررسی مواردی میپردازیم که تراپی با هوش مصنوعی میتواند برای آنها مفید باشد:
مشکلات خفیف تا متوسط در حوزه سلامت روان
این مشکلات عبارتند از:
افسردگی خفیف تا متوسط: هوش مصنوعی میتواند به افراد کمک کند تا علائم افسردگی خود را مدیریت کنند. چتباتهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند با ارائه تمرینهای شناختی رفتاری (CBT) یا راهنماییهای مرتبط به افراد در شناسایی و تغییر افکار منفی کمک کنند.
اضطراب خفیف تا متوسط: تراپی با هوش مصنوعی میتواند به افراد در مقابله با اضطراب روزمره کمک کند. این سیستمها میتوانند به افراد راهکارهایی برای مدیریت استرس و اضطراب ارائه دهند و تمرینات تنفسی یا ذهنآگاهی را پیشنهاد دهند.
استرسهای روزمره: هوش مصنوعی میتواند به افرادی که با استرسهای کاری، تحصیلی یا خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند، کمک کند. تراپی با هوش مصنوعی میتواند به کاربران کمک کند تا تکنیکهای مدیریت استرس را بیاموزند و آنها را در زندگی روزمره خود بهکار بگیرند.
مشاوره اولیه و غربالگری سلامت روان
تشخیص اولیه: افراد میتوانند از هوش مصنوعی برای شناسایی علائم اولیه مشکلات روانی استفاده کنند. سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی قادرند با تحلیل الگوهای رفتاری یا پاسخهای متنی افراد، نشانههای افسردگی، اضطراب یا دیگر مشکلات روانی را شناسایی کنند و به آنها توصیه کنند که به تراپیست مراجعه کنند.
غربالگری روانشناختی: تراپی با هوش مصنوعی میتواند به عنوان یک ابزار غربالگری استفاده شود تا افراد قبل از مراجعه به یک تراپیست انسانی، علائم خود را بررسی کنند. این سیستمها میتوانند توصیههای اولیه ارائه دهند و بر اساس شدت مشکل، پیشنهاد مراجعه به یک متخصص را بدهند.
افرادی که دسترسی محدودی به تراپی حضوری دارند
برخی از افرادی که در این طیف قرار میگیرند عبارتند از:
افراد در مناطق دورافتاده: برای افرادی که در مناطق دورافتاده زندگی میکنند و دسترسی به تراپیست حضوری ندارند، تراپی با هوش مصنوعی میتواند یک راهحل مناسب باشد. این افراد میتوانند از طریق چتباتها یا اپلیکیشنهای روانشناختی به تراپیهای مجازی دسترسی داشته باشند.
افراد با محدودیتهای زمانی یا مالی: تراپی با هوش مصنوعی معمولاً هزینههای کمتری نسبت به تراپی حضوری دارد و به کاربران اجازه میدهد در هر زمان و مکانی از این خدمات استفاده کنند. این انعطافپذیری زمانی و مالی، تراپی با هوش مصنوعی را برای کسانی که نمیتوانند به جلسات حضوری تراپیست مراجعه کنند، جذاب میکند.
افرادی که احساس شرم یا قضاوت میکنند
برخی افراد از اینکه مشکلات خود را به یک تراپیست انسانی بیان کنند احساس شرم یا اضطراب دارند. هوش مصنوعی به دلیل نبود قضاوت انسانی میتواند برای این دسته از افراد راحتتر باشد. آنها میتوانند مشکلات خود را بدون نگرانی از قضاوت شدن، با یک سیستم هوشمند در میان بگذارند.
افرادی که به دنبال آموزش و توسعه مهارتهای روانی هستند
هوش مصنوعی میتواند به کاربران کمک کند تا مهارتهای مقابله با استرس، اضطراب و افسردگی را بیاموزند. این سیستمها میتوانند بهصورت هدایتشده تمریناتی مانند مدیتیشن، تمرینهای تنفسی یا تکنیکهای شناختی رفتاری را به افراد ارائه دهند. همچنینی افراد میتوانند در جهت ارتقا سطح سلامت روان یا یادگیری برخی مهارتها برای بهبود وضع زندگی از هوش مصنوعی کمک بگیرند و در حوزه خودیاری گام بردارند.
مواردی که تراپی با هوش مصنوعی توصیه نمیشود
بطور کلی حتی در موارد بالا که مناسب بودن تراپی با هوش مصنوعی بیان شد، بطور پیش فرض برای افرادی مناسب است که با مشکل خاصی درگیر نشده باشند که منجر به نقص در عملکردشان در ابعاد دیگر زندگی شود یا برای مدت زیادی آن مساله گریبان گیرشان نشده باشد. همچنین افرادی که مسائلشان عمیقتر است میتوانند از مشاوره آنلاین بهره ببرند یا در صورت دسترسی به امکانات به تراپیست خوب مراجعه کنند.
در ادامه به این امر میپردازیم که تراپی با هوش مصنوعی برای چه افراد و مسائلی مناسب نیست:
مشکلات پیچیده روانشناختی
این مشکلات بطور کلی عبارتنداز:
افرادی که به اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت مرزی (BPD)، اختلال شخصیت ضداجتماعی (ASPD) یا اختلال شخصیت نمایشی (HPD) مبتلا هستند، نیاز به درمانهای تخصصی و پیچیدهای دارند که شامل تحلیل عمیق روانشناختی و تعاملات حضوری با تراپیست است. در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی نمیتواند بهدرستی پیچیدگیهای روانشناختی این اختلالات را تشخیص دهد و درمان مؤثری ارائه کند.
افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نیاز به درمانهای منظم و شخصیسازی شده دارند که شامل پایش تغییرات شدید خلقی و تنظیم داروها است. در تراپی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی نمیتواند بهطور مؤثر به مدیریت این تغییرات شدید در حالت روحی یا دارودرمانی پاسخ دهد.
در اختلالات روانپریشی مانند اسکیزوفرنی، افراد ممکن است دچار توهم، هذیان یا مشکلات شدید در درک واقعیت شوند. این شرایط نیاز به مداخلات تخصصی، استفاده از داروهای ضدروانپریشی و حمایتهای درمانی دارد که تنها از طریق یک تراپیست انسانی و متخصص قابل مدیریت است.
تروماهای عمیق و PTSD
درمان تروماهای عمیق یا PTSD نیاز به تکنیکهای پیشرفته و حساس دارد که تنها توسط تراپیستهای متخصص انجام میشود. تراپی با هوش مصنوعی نمیتواند بهدرستی به حساسیتهای عاطفی این بیماران پاسخ دهد. تکنیکهایی مانند درمان مواجههای (Exposure Therapy) یا درمان با استفاده از EMDR برای پردازش خاطرات تروماتیک نیازمند یک تراپیست انسانی هستند که بتواند محیطی امن و حمایتگر فراهم کند.
افرادی که دچار تروماهای شدید عاطفی یا جسمی شدهاند، بهویژه در مواقعی که این تجربهها به آسیبهای روانشناختی بلندمدت منجر شده، نیازمند توجه عمیق و تعامل انسانی هستند. در تراپی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی نمیتواند به شکل مناسبی این تجربههای پیچیده را مدیریت کند یا حمایت عاطفی لازم را ارائه دهد.
برای اطلاعات بیشتر درباره تروما و راه های درمان آن میتوانید بلاگ «انواع تروما: نشانه ها و راه های درمان» را مطالعه کنید.
شرایط بحرانی و اضطراری
برخی از شرایط بحرانی و اضطراری عبارتند از:
افکار خودکشی یا آسیب به خود: افرادی که افکار خودکشی دارند یا در خطر آسیب به خود هستند، نیاز به مداخلههای فوری و حضور یک تراپیست یا متخصص دارند که بتواند بهسرعت وارد عمل شود و اقدامات ضروری را انجام دهد. در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی نمیتواند به موقع تشخیص دهد که فرد در شرایط بحرانی قرار دارد و قادر به انجام مداخلات فوری نیست.
حملات پانیک و اضطراب شدید: حملات پانیک یا اضطراب شدید نیاز به روشهای تخصصی مدیریت بحران دارند که شامل تکنیکهای فوری آرامشبخشی و حمایت انسانی میشود. در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی ممکن است نتواند بهسرعت به این نوع از حملات پاسخ دهد و شخص را از وضعیت اضطراری خارج کند.
اختلالات خوردن شدید: افرادی که به اختلالات خوردن شدید مانند بیاشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa) یا پرخوری عصبی (Bulimia Nervosa) مبتلا هستند، به درمانهای حضوری تخصصی نیاز دارند. این اختلالات اغلب با مشکلات جسمی شدید همراه هستند که نیاز به نظارت پزشکی و تراپی ترکیبی (رواندرمانی و مداخلات پزشکی) دارند. در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی نمیتواند بهطور کامل بر این مشکلات جسمی و روانی نظارت داشته باشد.
افرادی و مسائلی که به تعامل انسانی و همدلی نیاز دارند
نیاز به همدلی و ارتباط عاطفی: یکی از اصول اساسی در رواندرمانی، ایجاد یک رابطه عمیق و همدلانه بین تراپیست و بیمار است. بسیاری از افراد به دلیل نیاز به درک عاطفی و حمایت انسانی به جلسات تراپی مراجعه میکنند. در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی فاقد تواناییهای احساسی و همدلی است و نمیتواند چنین رابطهای را با بیماران برقرار کند. برای افرادی که نیاز به شنیدن حرفهای خود و دریافت حمایت انسانی دارند، تراپی با هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین مناسبی باشد.
مراقبتهای روانشناختی بلندمدت: بسیاری از افراد نیازمند یک رابطه پایدار و طولانیمدت با تراپیست هستند تا به تدریج پیشرفت کنند. این نوع از درمان نیازمند حضور مستمر و تعاملات انسانی است که تنها یک تراپیست واقعی میتواند آن را فراهم کند. در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی نمیتواند این ارتباط طولانیمدت و پایدار را برقرار سازد.
افراد با مشکلات چندگانه روانی و جسمی
برخی از افراد مشکلات روانی و جسمی متعددی دارند که نیاز به مراقبتهای پیچیده و هماهنگ از طرف تیم درمانی دارند. برای مثال، افراد مبتلا به اختلالات روانتنی (Psychosomatic Disorders) نیاز به نظارتهای همزمان پزشکی و رواندرمانی دارند. در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی نمیتواند بهطور کامل این نوع از هماهنگیهای درمانی را انجام دهد.
افرادی که به طور همزمان با مشکلاتی مانند اعتیاد و افسردگی دستوپنجه نرم میکنند، به درمانهای چندجانبه و مداخلات چندگانه نیاز دارند. درمان این افراد به همکاری بین تراپیستها، پزشکان و متخصصان ترک اعتیاد نیاز دارد که هوش مصنوعی قادر به انجام چنین هماهنگیهای پیچیدهای نیست.
مشکلات اخلاقی و فرهنگی
بسیاری از مشکلات روانی و رواندرمانیها با زمینههای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی فرد گره خوردهاند. تراپیستهای انسانی قادرند این زمینههای فرهنگی و اجتماعی را درک کنند و بهطور مناسب به مشکلات فردی پاسخ دهند. هوش مصنوعی فاقد درک عمیق از تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی است و نمیتواند درمانهای حساس به این تفاوتها ارائه دهد.
برخی مشکلات روانشناختی شامل تصمیمگیریهای اخلاقی و پیچیده هستند که نیازمند تجربه و شناخت عمیق از ارزشها و موقعیتهای خاص انسانی است. در رواندرمانی با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی ممکن است نتواند به درستی به این موقعیتهای اخلاقی واکنش نشان دهد یا درک مناسبی از مسائل اخلاقی داشته باشد.
کلام آخر
ما در این مقاله از جوونه در رابطه با تراپی با هوش مصنوعی، محدودیتها و فرصتهای روان درمانی با هوش مصنوعی صحبت کردیم و به این پرداختیم که چه افرادی با چه مسائلی بهتره از تراپی با هوش مصنوعی بهره ببرند و برای چه کسانی این روش مفید نیست.
برای اطلاعات بیشتر در این حوزه میتوانید منابع زیر را مطالعه کنید:
AI Therapy: How Chatbots Are Transforming Mental Healthcare
Revolutionizing AI Therapy: The Impact on Mental Health Care
تازه ترین برگ های جوونه
تازه ترین برگ های جوونه
قطعا انتخاب رویکرد مناسب با مسئله به اندازه انتخاب تراپیست میتونه چالش آفرین باشه. آیا شما هم نمیدونید که چه رویکردی میتونه مشکلتون رو بهتر حل بکنه و اثر بخشی بیشتری داشته باشه؟ خیلی از ما اسم رویکردهای مختلفی
این روزها خیلی اصطلاح (شخصیت فوق حساس)HSP رو میشنویم اما شاید خیلی دقیق دربارش ندونیم. آیا شما چنین شخصی هستید یا فردی رو میشناسید که شخصیت حساسی داشته باشه؟ میدونید ویژگی و نشانه های فرد بسیار حساس(HSP)چیه؟ آیا کسی
آیا تاحالا شده که فکر کنید کدوم یکی از ویژگی های شخصیتتون ژنتیکی هست؟ میدونید که ژنتیک میتونه در ایجاد کدوم یک از بیماری های روانی نقش داشته باشه؟ چطور باید اثر ژنتیک رو مدیریت کنید؟ اگه مایلید که