طرحواره محرومیت هیجانی
نویسنده: جوونه
تاریخ: 31 اردیبهشت 1403
«خسته شدم از بس سراغ کسایی میرم که خیری ازشون به من نمیرسه. من مدام به همسرم و اطرافیان محبت میکنم اما همسرم نمیتونه که این محبت منو پاسخ بده. من یه مادر مهربون و صمیمی ام که واقعا دوست ندارم صدای گریه پسرم رو بشنوم چون برام رنج آوره. من حتی شغلم رو به خاطر پسرم رها کردم. شوهر من یه مرد نچسب و سردمهره. انگار با کوه یخ دارم ارتباط برقرار میکنم. همیشه اطرافیانم جواب محبتهامو یه جور دیگه میدن. پسرم مدام میگه که دوست داره خودش کارا رو انجام بده. انگار همه آدمای دور و برم محبت منو نمیبینن و نمیتونن محبت منو پاسخ بدن.»
اگه این دیالوگها برای شما آشناعه، پیشنهاد میکنم که با مقاله امروز از جوونه همراه باشید چون میخوایم درباره طرحواره محرومیت هیجانی صحبت بکنیم.
طرحواره محرومیت هیجانی چیست؟
قبل از اینکه درباره طرحواره محرومیت هیجانی صحبت کنیم، نیازه بدونید طرحواره چیه. هر کدوم از ما در طول زندگی بواسطه تجربیاتی که داشتیم و بافتی که توش بزرگ شدیم ممکنه که عینکی رو به چشم زده باشیم و دنیا رو از اون زاویه و عینک ببینیم. اگه لنزی که ما با اون دنیا و خودمون رو میبینیم با واقعیت زندگی کنونی سازگار نباشه بهش طرحواره گفته میشه. ما انواع مختلفی از طرحواره ها رو داریم. یکی از اونها طرحواره محرومیت هیجانی هست.
فردی که طرحواره محرومیت هیجانی داره به دلیل اینکه به یک یا بیشتر از یک مورد از سه نیاز حمایت، همدلی و محبت در اون بواسطه والدینش در کودکی ارضا نشده عینکی رو به چشم میزنه که باور اینکه اون همیشه تنهاعه و هیچکی نمیتونه اون رو درک کنه در شخصیتش پررنگه؛ مثل اینه که تو زندگی به دنبال گمشدهای میگرده.
فرد در طرحواره محرومیت هیجانی نوعی احساس پوچی و معنا باختگی دامن گیرش میشه. ممکنه حس تنهایی، محرومیت و بیپناهی داشته باشه؛ حسی از غم و دلتنگی. انگار رو پیشونی سرنوشت اون، مهر تنهایی و بیپناهی زده شده.
همه ما یک سری هیجانهای اولیه داریم. هیجانهایی مثل خشم، ترس، تعجب، شادی، غم و غیره. دیدگاهی که فرد در این طرحواره داره این هست که دیگران نمیتونن اونو درک بکنن و هیجاناتش برای اونها مهم نیست. درنتیجه فرد ممکنه که مدام ناراحت باشه، افسرده بشه و ازش بشنویم که بگه: «هیشکی منو نمیفهمه و من همیشه تنهام».
انواع محرومیت هیجانی
به طور کلی طرحواره محرومیت هیجانی رو میتونیم به سه دسته تقسیم بکنیم:
- محرومیت از محبت
- محرومیت از همدلی
- محرومیت از حمایت
محرومیت از محبت
در محرومیت از محبت اونطور که باید و شاید به فرد توجه نمیشه یا توجه کمی بهش میشه. مهربونی و همراهی از جانب افراد نزدیکش رو اونطور که لازمه دریافت نمیکنه واز این موارد محروم میشه. مثل پدر یا مادری که عاطفه سطحی دارند یا سردند و کودک حس میکنه که دیده نمیشه و نامرئیه.
محرومیت از همدلی
در محرومیت از همدلی فرد این احساس رو داره که توسط نزدیکانش درک نمیشه. انگار دیگران به حرف دلش گوش نمیدن. کسی نیست به حرفش گوش بده یا راحت نمیتونه جلوی اونا خودفشایی بکنه و احساساتشو در میون بذاره. یکی از عواملی که میتونه روی این نوع از طرحواره محرومیت هیجانی نقش داشته باشه، اینه که اگه کودک بالاجبار والدین مجبور شده باشه چیزی رو در میون بزاره و خودافشایی بکنه و از رو میلش نبوده باشه، ممکنه که دچار محرومیت از همدلی بشه.
محرومیت از حمایت
در محرومیت از حمایت، فرد منبع قدرتی نداره که حمایتش کنه. کسی رو نداره که راهنماییش کنه و بهش مسیر رو نشون بده و بتونه به اون تکیه بکنه. گاه والدین بخاطر اینکه خودشون در دام طرحواره هایی افتادن( مثل طرحواره وابستگی) ممکنه که نتونن به این نیاز کودک پاسخ بدن. یکی از شروط مهم در حامی بودن اینه که شخص خودش به حد کافی به ثبات و استقلال فکری و شخصیتی رسیده باشه تا دیگری بتونه بهش تکیه بکنه.
هر انسانی یک سری هیجانات داره و نیاز داره که توسط دیگران، اینها دیده بشه پذیرفته بشه و اعتبار داده بشه .اگر خانواده یا اشخاص دیگه به این هیجانات اعتبار ندن، فرد این حس رو داره که هیجاناتش برای دیگری مهم نیست.
نشانههای افراد با طرحواره محرومیت هیجانی چه هستند؟
- احساس تنهایی، غمگینی یا افسردگی داشتن
- دچار بیماریهای روان تنی یا سایکوسماتیک شدن مانند بیماریهای پوستی، ام اس، بیماریهای خود ایمنی دیگر
- در سبک تسلیم این افراد سراغ کسایی میرن که هیجاناتشان رو نادیده بگیره.
- عدم ابراز تمایل به محبت و مهربونی و همدلی از جانب دیگران
- عدم درخواست از افراد مهم برای رفع نیازشون و سکوت پیشه کردن
- کمتر حرف زدن درباره خود و بیشتر شنونده بودن در ارتباط با دیگران
- پنهان کردن احساسات واقعی خود از دیگران و ابراز آن به صورت رفتار ناهمخوان؛ به عنوان مثال از دیگری ناراحته شروع میکنه به خشمگین رفتار کردن با او
- ممکنه گاهی دائم در حال حرف زدن باشه و این فرصت رو به دیگران نده که بخوان اونها درباره خودشون حرف بزنن. این گفتنهای مدام حاکی از اینه که این پیام رو بده که فرد مقابل تلاش کنه اون رو بهتر درک بکنه
- راحت نبودن در ارتباط صمیمی؛ چون تصورش این هستش که دیگران نمیتونن اونو درک بکنن پس برای چی وارد ارتباط بشه؟!
- گوش ندادن و شنونده خوب نبودن در ارتباط با افراد مقابل چون خودش در این تله هست و هیجاناتش اعتبار بخشی نشده، نمیتونه به هیجانات فرد مقابل هم اعتبار بده وبراش مهم نیست
- اعتیاد به کار یا سرگرم کردن خود با کارهای متفاوت برای اجتناب از روابط عاطفی
به طور کلی دو تا از مهمترین نشانهها به این صورت هستش که افراد نیازشونو به بقیه نمیگن چون فکر میکنند که اگه بگن، اونها نمیتونن نیازشو برآورده بکنن و بعد سرخورده میشه و به نوعی دست به اجتناب میزنه.
در نوع دیگه به این صورته که فرد فکر میکنه که تنها بودن مساوی با قوی بودنه و بینیازی نسبت به دیگران را از خودش نشون میده و این رو به معنای قدرت میدونه. ممکنه این دیالوگ رو ازش بشنویم که بگه: «یه عقاب همیشه تنهاست»
سبکهای مقابلهای طرحواره محرومیت هیجانی
همونطور که میدونید در هر طرحواره ۳ سبک مقابله ای تسلیم، اجتناب و جبران افراطی وجود داره. در طرحواره محرومیت هیجانی هم نحوه بروز این سبکها به صورت زیر هست:
تسلیم: فرد سراغ کسایی میره که سرد و بیعاطفن و اینو به همه تعمیم میده. خودش خواهان ارتباط سرد و بی عاطفه با اطرافیانه و اونها رو هم تشویق میکنه که اینطور باهاش ادامه بدن. افراد با طرحواره محرومیت هیجانی احساس میکنن که نیاز به عشق، همدلی و امنیتشون در رابطه ارضا نمیشه. گاها این افراد ممکنه این باور رو داشته باشن که بواسطه اونچه که تاکنون براشون از کودکی اتفاق افتاده، خودشون رو لایق این ندونن که این نیازها رو داشته باشن یا لایق این ندونن که باید به نیازهاشون بها داده بشه و انگار عادت کردن به این نوع از زندگی.
همچنین ممکنه که ناخواسته، جذب افرادی بشن که در ظاهر افرادی پرقدرت، با جذبه و تکیه گاه مناسب به نظر بیان اما بعد از کمی ارتباط متوجه بشن که این ویژگی ها که شریکشون از خودش نشون داده تو خالی و پوچ بوده ( یکی از ویژگی های افرادی که اختلال شخصیت خودشیفته دارند، اینه که در ظاهر خیلی فرد عالی ای به نظر میرسن ولی بعد از مدتی متوجه میشید که چهره ای که نشون داده دروغین بوده و نمیتونید بهش تکیه کنید) و اتفاقا اینجا حال شخص دارای طرحواره محرومیت هیجانی بدتر میشه چون مهری به باور اصلیش که اون همیشه تنهاعه و کسی نمیتونه درکش کنه و به نیازهاش بها بده، خورده شده.
اجتناب: فرد دارای طرحواره محرومیت هیجانی در این سبک از هر نوع رابطه نزدیک با کسی اجتناب میکنه.یا به عبارتی از هر موقعیتی که فعال کننده طرحوارش هستن دوری میکنه.
جبران افراطی: در اینجا فرد ممکنه عکس طرحواره اتفاقا رفتار بکنه یعنی بلد باشه نیازها و خواسته هاشو بگه و با قاطعیت از دیگران طلب کنه اما به دلیل اینکه ته ذهنش بطور ناخودآگاه باورهای مربوط به طرحوارش وجود داره، منجر به این میشه که این فکرو کنه که ازینکه احساس نیاز داره و خواسته هاشو بیان میکنه، احساس آسیب پذیری ناخوشایندی رو تجربه کنه و فکر کنه رفتارش نامناسبه. همین کار مهری بر تقویت طرحوارش میزنه. همچنین ممکنه فرد به این مرحله برسه که باوجود بیان خواسته هاش باز نیاز به هم دلی و محافظتش تامین نشه و این باور رو در اون تقویت کنه که من هرچقدر هم تلاش میکنم ولی باز نیازم براورده نمیشه.
در جبران افراطی ممکنه که فرد توقع و انتظار غیر واقع بینانه از دیگران داشته باشه که مدام باید حاضر و پاسخگو نیازهاش باشن. انگار طرحواره استحقاق با این طرحواره همایند میشه و فرد فکر میکنه که همیشه حق با اونه و اون درست میگه و بقیه دارن اشتباه میکنن. در نوع دیگه از جبران افراطی،ممکنه فرد برای حمله دست به تنهایی بزنه و بینیازی و بیان نکردن احساسات و خواسته رو نشونه قدرت بدونه.
ویژگی افراد داری طرحواره محرومیت هیجانی در کودکی و بزرگسالی
این افراد در کودکی احساس تنها بودن، پوچی و مهم نبودن برای دیگران میکنن و حتی ممکنه در دام افسردگی بیفتن. اگه این بی توجهی به 3 نیاز کودک که قبلا اشاره شد در نوزادی خیلی شدید باشه منجر به نقص در عملکرد رشد کودک میشه. حتی گاها ممکنه باعث مرگ کودک هم بشه. همچنین در صورت ادامه پیدا کردن در دوره بزرگسالی فرد ممکنه علاوه بر تجربه احساس تنهایی و پوچی و عدم توجه به اون، این ویژگی ها رو از خودش نشون بده:
- سرکوب احساسات و عدم صحبت درباره نیاز و خواسته ها و احساسات
- افرادی با ماسک و نقاب قوی
- افرادی که به شدت سخت تلاش میکنن
- افرادی که مبتلا به اختلال خوردن یا اختلال مصرف مواد میشن
ریشههای شکلگیری طرحواره محرومیت هیجانی
- داشتن مادر نامهربون و سردمهر که کودک رو به اندازه کافی بغل نکرده و اون رو در آغوش نگرفته.
- کودک احساس نمیکنه که از سوی افراد مهم زندگیش دوست داشته شده و ارزشمنده یا والدین وقت نذاشتن براش که این حس رو بهش انتقال بدن
- مادر اصلاً از نیازهای کودکش آگاه نبوده و همدلی با دنیای کودک براش سخت بوده و نتونسته با کودک ارتباط برقرار بکنه
- مادر نتونسته وقتی که کودک حالش بد بوده و بهش نیاز داشته اونو آروم بکنه یا تسکین بده
- والدین کودک رو راهنمایی نکردن یا در مواقعی که نیاز به تکیهگاه بوده، کنارش نبودن. ممکنه خودشون نتونسته باشن فعلاً مستقل بشن و قدرت نداشتن که بتونن بچه رو حمایت بکنن
از بین عوامل زیر این رو متوجه میشیم که والدین در شکلگیری این طرحواره نقش بسزایی دارند. گاهی ممکنه مادر نیازهای کودک رو تشخیص نده یا سوء تعبیر کنه. گاهی ممکنه که بتونه نیاز کودک رو تشخیص بده اما بدلیل اینکه خودش مساله ای داره( مثل افسردگی، اختلال مصرف مواد و یا وجود طرحواره های دیگه در مادر) به نیاز کودکش بهایی نمیده یا اون رو نادیده میگیره. هر کدوم از این موارد میتونه منجر به شکل گیری طرحواره بشه.
وقتی به نیاز کودک پرداخته نشه یکی از اتفاق هایی که میفته اینه که کودک برای اینکه درد ناشی از طرد رو تجربه نکنه، خودش رو محق نمیدونه که بخواد اون نیازها رو داشته باشه یا به عبارتی تلاش میکنه که فعلا اون نیازها و اون بخش از شخصیتش رو برای بقا سرکوب کنه. و اینجوری میشه که وقتی این افراد بزرگ میشن فکر میکنن که قوی اند و تا جای ممکن نیاز یا خواسته ای رو بیان نمیکنن.
علائم وجود طرحواره محرومیت هیجانی در روابط عاطفی و ازدواج
- فردی مدام از این گلایه داره که شریکش به حرفاش گوش نمیده و دائم حرف میزنه یا ممکنه که خودش این علائم رو نشون بده
- پرمشغله است و وقت کمی برای فرد مقابلش میذاره
- خود فرد بیشتر از شریکش مایل به برقراری رابطه صمیمانه باشه
- وقتی سخت به شریک عاطفیش نیاز داره در کنارش نیست
- شریک عاطفیش نمیتونه احساسهای اونو درک بکنه
- بیشتر اون نیازهای شریکش رو برآورده میکنه تا اینکه شریکش نیازهای اونو بتونه برآورده بکنه
- دائم شریک عاطفیش را به دلیل توجه ناکافی سرزنش میکنه
راهکارهای درمان طرحواره محرومیت هیجانی
مراجعه به تراپیست
یکی از راه هایی که میتونه در درمان طرحواره محرومیت هیجانی موثر باشه، مراجعه به تراپیست هست. تراپیست کمک میکنه که فرد بفهمه چطور این طرحواره در اون شکل گرفته و بعد به کمک همدیگه درمان رو شروع بکنن. یکی از رویکردهای بسیار موثر برای این افراد علاوه بر طرحواره درمانی، میتونه رویکرد شناختی رفتاری باشه. آشنایی با طرحواره و اینکه چه اثراتی این طرحواره بر روی زندگی فرد کذاشته اولین گام برای درمان محسوب میشه.
توجه به گذشته و درک احساسهای محرومیت
بهتره که فرد به روابط فعلی و گذشتهاش توجه بکنه و به دقت زیر نظر بگیره تا ببینه که کجا نیاز به محبت، همدلی یا راهنمایی داشته و اونو به خوبی لمس کرده و از جانب دیگران این نیازش ارضا نشده. کجا احساس کرده توی رابطهاش ممکنه که درک و دیده نشده باشه؟ این کار رو انجام میده برای اینکه الگوی حاکم بر روابطش رو بتونه بررسی بکنه و دستش بیاد که موانعی که باعث عدم تغییرش میشن چیه؟
حذف افراد سرد و بی مهر
عاملی که میتونه در تقویت این طرحواره نقش داشته باشه اینه که فرد میره سراغ دوستی و ارتباط با افراد سرد و بی مهر و جذب اون افراد میشه. بهتره که ارتباطش رو با این افراد تا جای ممکن قطع بکنه و به جاش اگه انسان خوب دید، نترسه و صمیمیت رو باهاش افزایش بده، نیازهاشو بگه و خودافشایی بیشتری داشته باشه.
دست برداشتن از مقصر جلوه دادن افراد
یکی از مواردی که باعث میشه فرد در صندلی قربانی بشینه، اینه که مدام مسئولیت خودش رو نمیبینه و اون رو فرافکنی میکنه به طرف دیگران و اونها رو مقصر میدونه. گاهی ممکنه خودش مطابق پیش فرضش، رفتارهایی داشته باشه و در راستای اون حرکت بکنه و دیگران رو ترغیب کنه مطابق اون رفتار کنن تا دست به تقویت پیش فرضش بزنه. در فرایند درمان، فرد نقش خودش رو میبینه و از پر توقع بودن دست برمیداره.
ذهن آگاهی
تمرینات ذهن آگاهی به فرد دارای طرحواره محرومیت هیجانی کمک میکنه که بتونه خودشو با فکرش یکی نکنه و در دام خطاهای شناختی نیفته. همچنین برای لحظه ای هم که شده بودن در اینجا و اکنون رو تجربه کنه. انجام این تمرینات بسیار مفیده.
تجربه آسیب پذیر بودن
افرادی که این طرحواره رو دارن ممکنه که اینطور فکر کنن که اگه احساس ها یا نیازهاشون رو در میون بذارن افراد آسیب پذیری هستن. در نتیجه دست به سرکوب احساس ها و خواسته هاشون میزنن. بهتره که با کمک ارتباط های امنی که دارن تلاش کنن که به مرور نیازها و خواسته هاشون رو ابراز کنن و اون رو نشونه ضعف ندونن.
کلام آخر
در این مقاله از جوونه ما درباره طرحواره محرومیت هیجانی صحبت کردیم. اینکه طرحواره محرومیت هیجانی چیه؟ چه راهکارهایی برای درمانش وجود داره، نشانههاش چیه و در روابط عاطفی و بین فردی چطور جلوهگر میشه.