شاخه:
آشنایی با ویژگی های والدین کنترلگر
شاخه:
همهی پدر و مادرها میخواهند بهترینها را برای فرزندشان، اما گاهی این “بهترین” از نگاه آنها، به معنای کنترل بیش از حد است. پدر و مادر کنترلگر معمولاً نگرانند که فرزندشان اشتباه کند، مسیر اشتباهی برود یا بهاندازهی کافی خوب عمل نکند. این نگرانی باعث میشود که بهجای راهنمایی، تصمیمگیریها را بهدست بگیرند، قوانین سختگیرانهای تعیین کنند و حتی در کوچکترین جنبههای زندگی فرزندشان دخالت کنند.
اگر در کودکی همیشه باید مطابق خواستههای والدینتان رفتار میکردید، حتی برای کارهای سادهای مثل انتخاب لباس، دوستان یا رشتهی تحصیلی، احتمالاً تأثیرات پدر و مادر کنترلگر را در بزرگسالی هم احساس میکنید. شاید هنوز برای تصمیمگیریهای مهم دچار تردید میشوید یا بدون تأیید دیگران احساس ناامنی میکنید. اما چرا بعضی از والدین اینقدر کنترلگر میشوند و این رفتار چه تأثیری روی فرزندانشان دارد؟ در این بلاگ میخواهیم درباره والدین کنترلگر صحبت کنیم تا با این مبحث بیشتر آشنا شوید.
چرا والدین، پدر و مادر کنترلگر میشوند؟
همهی پدر و مادرها نگران آیندهی فرزندشان هستند، اما وقتی این نگرانی تبدیل به کنترل بیش از حد میشود، میتواند آسیبهای عمیقی به رشد فردی و عاطفی فرزند وارد کند. والدین کنترلگر معمولاً همه چیز را تحت نظر دارند؛ از انتخاب لباس گرفته تا دوستان، تحصیلات، شغل و حتی تصمیمات شخصیتر.
شاید در نگاه اول این رفتار نشانهی محبت و توجه به نظر برسد، اما در واقع میتواند باعث وابستگی بیش از حد، اضطراب، کاهش اعتمادبهنفس و حتی مشکلات ارتباطی در آینده شود. اما چرا برخی از پدر و مادرها اینقدر کنترلگر هستند؟
گاهی کنترلگری والدین از روی محبت و نگرانی است، اما در بسیاری از موارد، ریشههای عمیقتری در روانشناسی والدین دارد. آنها ممکن است از سر ترس، باورهای اشتباه، یا تجربههای شخصیشان فرزندشان را کنترل کنند. در اینجا برخی از مهمترین دلایل کنترلگری والدین را بررسی میکنیم.
ترس از اشتباه و شکست فرزند
والدین کنترلگر معمولاً نگرانند که اگر فرزندشان آزادی زیادی داشته باشد، تصمیمهای اشتباهی بگیرد که آیندهاش را خراب کند. آنها میخواهند با کنترل کردن، جلوی شکستهای احتمالی را بگیرند، اما در واقع باعث میشوند که فرزندشان فرصت یادگیری از اشتباهات را از دست بدهد.
اضطراب و عدم کنترل روی زندگی خودشان
برخی از والدین کنترلگر، در زندگی شخصیشان احساس عدم کنترل دارند. ممکن است خودشان درگیر اضطراب، مشکلات شغلی، یا چالشهای شخصی باشند، و کنترل فرزند برایشان راهی باشد تا احساس کنند روی چیزی در زندگیشان تسلط دارند.
کمالگرایی و استانداردهای بالا
والدین کمالگرا معمولاً از فرزندشان توقع دارند که بیعیب و نقص باشد. آنها نمیتوانند اشتباهات و نقصهای طبیعی را بپذیرند و سعی میکنند با کنترل همه چیز، یک مسیر بیخطا برای فرزندشان بسازند. اما این فشار بیش از حد، معمولاً باعث استرس و احساس ناتوانی در فرزندان میشود.
تجربهی کودکی سخت و الگوهای تربیتی قدیمی
خیلی از والدین کنترلگر، خودشان در کودکی تحت کنترل شدید بودهاند. آنها این سبک تربیتی را تجربه کرده و یاد گرفتهاند که “فرزند خوب” یعنی فرزندی که مطابق خواستههای والدینش رفتار کند. بنابراین، ناخواسته همین الگو را در زندگی فرزندشان تکرار میکنند.
نگرانی از قضاوت جامعه و دیگران
برخی والدین بیش از حد نگران این هستند که دیگران دربارهی فرزندشان چه فکری میکنند. آنها نمیخواهند فرزندشان “باعث آبروریزی” شود یا انتخابهایی داشته باشد که از دید جامعه غیرقابلقبول است. به همین دلیل، سعی میکنند با کنترل شدید، تصویری مطابق با استانداردهای اجتماعی از فرزندشان بسازند.
نشانههای پدر و مادر کنترلگر
بعضی از والدین ممکن است خودشان متوجه نباشند که بیش از حد پدر و مادر کنترلگری هستند. از طرفی، فرزندانی که در این محیط رشد کردهاند، ممکن است سالها بعد متوجه شوند که تحت تأثیر این کنترلگری بودهاند. در ادامه نشانههایی را بررسی میکنیم که نشان میدهد یک والد بیش از حد کنترلگر است.
تصمیمگیری بهجای فرزند
والدین کنترلگر معمولاً به فرزندشان اجازهی انتخاب نمیدهند. آنها دربارهی همه چیز تصمیم میگیرند؛ از رشتهی تحصیلی گرفته تا شغل و حتی روابط شخصی.
نظارت مداوم و محدودیتهای زیاد
این والدین همیشه میخواهند بدانند فرزندشان کجاست، با چه کسی وقت میگذراند و چه کاری انجام میدهد. حتی در بزرگسالی هم ممکن است همچنان تماسها و پیامهای مداوم برای چک کردن داشته باشند.
شرطی کردن محبت و تأیید
والدین کنترلگر معمولاً محبتشان را مشروط میکنند. یعنی اگر فرزندشان مطابق میل آنها رفتار کند، مورد تأیید قرار میگیرد، اما اگر انتخاب متفاوتی داشته باشد، با سرزنش، بیتوجهی یا حتی تنبیه عاطفی مواجه میشود.
ایجاد احساس گناه و بدهکاری در فرزند
یکی از روشهای رایج والدین کنترلگر، استفاده از احساس گناه برای وادار کردن فرزند به انجام خواستههایشان است. جملاتی مثل “ما برای تو این همه زحمت کشیدیم، تو باید به حرف ما گوش بدهی” یا “اگر ما نبودیم، هیچوقت به اینجا نمیرسیدی” نمونههایی از این روش هستند.
دخالت در روابط و زندگی شخصی فرزند
این والدین معمولاً در روابط دوستی، ازدواج، و حتی تربیت نوههایشان دخالت میکنند. آنها نمیتوانند بپذیرند که فرزندشان به اندازهی کافی بالغ شده و میتواند برای زندگی خودش تصمیم بگیرد.
انتقاد و سرزنش مداوم
والدین کنترلگر به جای تشویق و حمایت، بیشتر روی نقصها و اشتباهات تمرکز میکنند. آنها همیشه چیزی برای انتقاد دارند و فرزندشان را به خاطر انتخابهایش سرزنش میکنند.
چطور بفهمیم هنوز تحت تأثیر پدر و مادر کنترلگر هستیم؟
حتی بعد از خروج از خانهی والدین، کنترلگری آنها میتواند در افکار، احساسات و تصمیمگیریهای ما باقی بماند. ممکن است بدون اینکه متوجه باشیم، هنوز بر اساس خواستهها و نگرانیهای آنها زندگی کنیم، حتی اگر بهظاهر مستقل شده باشیم. در ادامه برخی از نشانههای واضحی که نشان میدهد هنوز تحت تأثیر والدین کنترلگر هستید را بررسی میکنیم.
احساس گناه شدید هنگام مخالفت با والدین
اگر حتی فکر سرپیچی از خواستههای والدینتان باعث احساس گناه و ناراحتی در شما میشود، ممکن است هنوز درگیر کنترل آنها باشید. این احساس گناه معمولاً از این باور ناشی میشود که “من مسئول خوشحالی والدینم هستم و اگر آنها ناراحت شوند، من مقصرم.”
نیاز مداوم به تأیید آنها (و دیگران)
اگر همیشه قبل از هر تصمیمی نیاز دارید که والدینتان آن را تأیید کنند یا هنوز منتظر هستید که بگویند “کارت درست بود”، احتمالاً هنوز تحت کنترل احساسی آنها هستید. این وابستگی به تأیید معمولاً به دیگران هم تعمیم پیدا میکند، بهطوریکه بدون تأیید دیگران، احساس عدم اطمینان و اضطراب دارید.
ناتوانی در تصمیمگیری مستقل
یکی از تأثیرات والدین کنترلگر این است که فرزندشان یاد نمیگیرد چطور به خودش اعتماد کند و مستقل تصمیم بگیرد. اگر برای تصمیمهای بزرگ و حتی کوچک، دچار اضطراب زیاد میشوید و نمیتوانید به انتخاب خودتان اطمینان کنید، ممکن است هنوز تحت تأثیر کنترلگری والدین باشید.
ترس از شکست و اشتباه کردن
کنترلگری والدین باعث میشود که فرزند همیشه احساس کند که “باید بینقص باشد” و اگر اشتباه کند، پیامدهای شدیدی در انتظارش است. این افراد معمولاً در بزرگسالی به شدت از شکست میترسند و به همین دلیل، از تجربههای جدید یا موقعیتهایی که ممکن است در آن موفق نشوند، اجتناب میکنند.
عدم توانایی در بیان نیازها و خواستههای شخصی
اگر در مقابل والدینتان نمیتوانید نیازها و مرزهای خود را بیان کنید، یا همیشه ترجیح میدهید سکوت کنید تا از بحث و درگیری جلوگیری شود، این نشان میدهد که هنوز تحت تأثیر کنترل آنها هستید. این موضوع معمولاً به روابط دیگر هم کشیده میشود و باعث میشود که در محیط کار، دوستیها و روابط عاطفی نیز نتوانید خواستههای خود را بیان کنید.
ترس از قضاوت و نارضایتی والدین
آیا هنوز هم قبل از تصمیمگیری، به این فکر میکنید که “اگر مامان و بابا بفهمند، چه واکنشی نشان میدهند؟” اگر انتخابهای شما همچنان بر اساس ترس از قضاوت و نارضایتی آنهاست، نشانهای واضح از تأثیر والدین کنترلگر است.
احساس تعهد افراطی نسبت به والدین
مسئولیتپذیری نسبت به والدین طبیعی است، اما اگر احساس میکنید که باید همیشه مطابق خواستههای آنها زندگی کنید، حتی به قیمت از دست دادن علایق، اهداف یا روابط شخصی خودتان، ممکن است هنوز درگیر کنترلگری آنها باشید. این افراد معمولاً احساس میکنند که اگر به نیازهای والدینشان اولویت ندهند، “فرزند بدی” هستند.
ناتوانی در برقراری مرزهای سالم
افرادی که تحت تأثیر والدین کنترلگر هستند، معمولاً نمیتوانند در بزرگسالی برای خودشان مرز مشخصی تعیین کنند. والدین آنها همچنان در مسائل زندگیشان دخالت میکنند، تماسهای مداوم دارند، دربارهی مسائل شخصی سؤالهای جزئی میپرسند، و اگر فرزندشان سعی کند مرزی تعیین کند، او را متهم به بیاحترامی یا خودخواهی میکنند.
انتخابهای زندگی بر اساس خواستهی والدین، نه خود فرد
اگر رشتهی تحصیلی، شغل، محل زندگی یا حتی ازدواج شما بر اساس چیزی بوده که والدینتان خواستهاند، نه چیزی که خودتان میخواستید، این نشان میدهد که هنوز تحت کنترل آنها هستید. این موضوع باعث میشود که فرد در بزرگسالی احساس سرخوردگی و نارضایتی از زندگی داشته باشد.
تجربهی استرس و اضطراب شدید هنگام تصمیمهای مهم
اگر هر بار که قرار است تصمیمی مهم بگیرید، دچار اضطراب، بیقراری یا استرس زیاد میشوید، ممکن است این واکنش ناشی از سالها کنترل والدین باشد. این اضطراب معمولاً ناشی از ترس از قضاوت، ترس از اشتباه و ترس از نارضایتی والدین است.
تفاوت پدر و مادر کنترلگر درمقابل والدین حامی
همهی والدین نگران آیندهی فرزندشان هستند و طبیعی است که بخواهند به او در مسیر رشد کمک کنند. اما تفاوت مهمی بین پدر و مادر کنترلگر و والدینی که بهدرستی نظارت و حمایت میکنند، وجود دارد. والدین کنترلگر معمولاً با محدودیتهای زیاد، تصمیمگیری بهجای فرزند و ایجاد احساس گناه، استقلال او را سرکوب میکنند. در مقابل، والدینی که از استقلال فرزندشان حمایت میکنند، او را راهنمایی میکنند، اما در عین حال به او اجازهی تجربه و اشتباه کردن را هم میدهند.
در این بخش، تفاوتهای کلیدی بین والدین کنترلگر و والدین حامی استقلال را بررسی میکنیم:
تصمیمگیری: کنترل یا راهنمایی؟
پدر و مادر کنترلگر تمام تصمیمات را بهجای فرزندشان میگیرند، حتی در بزرگسالی. آنها ممکن است رشتهی تحصیلی، شغل، دوستان و حتی روابط عاطفی فرزندشان را کنترل کنند. درحالیکه والدین حامی به فرزندشان مشورت میدهند، اما تصمیمگیری نهایی را به خودش میسپارند. آنها او را تشویق میکنند تا به انتخابهایش اعتماد کند و از تجربیاتش درس بگیرد.
نظارت: دخالت یا حمایت؟
پدر و مادر کنترلگر همهی کارهای فرزندشان را زیر نظر دارند و انتظار دارند که او طبق خواستهی آنها رفتار کند. این نظارت افراطی معمولاً همراه با سرزنش و انتقاد است. درحالی که والدین حامی استقلال نظارت دارند، اما آزادی را هم در نظر میگیرند. آنها در صورت لزوم راهنمایی میکنند، اما به فرزندشان اجازه میدهند که خودش راهش را پیدا کند.
مواجهه با اشتباهات: سرزنش یا آموزش؟
پدر و مادر کنترلگر اجازهی اشتباه کردن را نمیدهند و اگر فرزندشان خطایی کند، او را سرزنش یا شرمنده میکنند. آنها معتقدند که کنترل کامل از بروز اشتباه جلوگیری میکند. اما والدین حامی اشتباه را فرصتی برای یادگیری میبینند. به جای سرزنش، به فرزندشان کمک میکنند تا از تجربههایش درس بگیرد و رشد کند.
محبت و تأیید: مشروط یا بیقید و شرط؟
پدر و مادر کنترلگر محبت و تأیید خود را به رفتار و موفقیتهای فرزندشان مشروط میکنند. اگر فرزندشان مطابق میل آنها رفتار نکند، ممکن است او را نادیده بگیرند یا احساس گناه در او ایجاد کنند. اما والدین حامی عشق و حمایتشان بدون قید و شرط است. آنها فرزندشان را در هر شرایطی دوست دارند، حتی اگر با تصمیمات او موافق نباشند.
احترام به مرزها: نادیده گرفتن یا رعایت کردن؟
پدر و مادر کنترلگر مرزهای شخصی فرزندشان را نادیده میگیرند. ممکن است بدون اجازه وارد حریم خصوصی او شوند، تماسهای مداوم بگیرند یا در زندگی شخصی او دخالت کنند. از طرفی والدین حامی استقلال به حریم خصوصی و مرزهای فرزندشان احترام میگذارند و به او اجازه میدهند که فضای شخصی خود را داشته باشد.
ایجاد احساس گناه: ابزار کنترل یا راهی برای همدلی؟
پدر و مادر کنترلگر از احساس گناه بهعنوان ابزاری برای کنترل استفاده میکنند. جمله ای مثل “اگر مرا دوست داشتی، این کار را نمیکردی” نمونهای از این روش هستند. ولی والدین حامی استقلال احساسات فرزندشان را درک میکنند و به جای کنترل از طریق احساس گناه، به او کمک میکنند تا مسئولیت تصمیمهایش را بپذیرد.
آیندهی فرزند: تعیین مسیر یا حمایت از کشف مسیر؟
پدر و مادر کنترلگر فکر میکنند که فقط یک مسیر درست برای موفقیت وجود دارد و فرزندشان باید دقیقاً همان را دنبال کند. ولی والدین حامی به فرزندشان کمک میکنند تا خودش مسیرش را پیدا کند، حتی اگر با انتظارات آنها متفاوت باشد.
تأثیرات پدر و مادر کنترلگر بر فرزندان
زندگی تحت کنترل والدین سختگیر، اثرات بلندمدتی روی شخصیت و احساسات فرزند میگذارد. این تأثیرات حتی زمانی که فرد از خانهی والدین خارج شده و زندگی مستقلی را شروع کرده باشد، همچنان باقی میماند. برخی از این تاثیرات در ادامه آورده شده:
کاهش اعتمادبهنفس و وابستگی به تأیید دیگران
فرزندانی که همیشه برای تصمیمهایشان به تأیید والدینشان نیاز داشتند، در بزرگسالی هم برای هر انتخابی به تأیید دیگران وابسته هستند. آنها به سختی میتوانند به خودشان اعتماد کنند و همیشه نگران هستند که آیا انتخاب درستی کردهاند یا نه.
اضطراب و استرس مداوم
زندگی در یک محیط کنترلگر باعث میشود که فرد همیشه دچار اضطراب باشد. او یاد میگیرد که همیشه باید مطابق انتظارات دیگران رفتار کند و از اشتباه کردن به شدت بترسد.
مشکل در تصمیمگیری مستقل
فرزندانی که تحت کنترل شدید بزرگ شدهاند، معمولاً در تصمیمگیریهای بزرگ و حتی کوچک دچار تردید هستند. آنها نمیتوانند به تنهایی تصمیم بگیرند و همیشه منتظر راهنمایی یا تأیید دیگران هستند.
احساس گناه و ترس از ناامید کردن دیگران
این افراد حتی در بزرگسالی هم از مخالفت با والدین کنترلگر شان احساس گناه میکنند. آنها نگرانند که اگر راه متفاوتی را انتخاب کنند، والدینشان را ناراحت کرده و باعث ناامیدیشان شوند.
مشکلات در روابط عاطفی
زندگی با والدین کنترلگر میتواند باعث شود که فرد در روابط عاطفی آیندهاش هم دچار مشکلاتی مثل وابستگی زیاد، ترس از صمیمیت، یا حتی اجتناب از روابط عمیق شود.
این کنترلگری میتواند زخمهای عمیقی بر روان فرزندان بگذارد، اما آیا راهی برای عبور از آن وجود دارد؟ در انتها به راهکارهایی برای رهایی از تأثیرات والدین کنترلگر میپردازیم.
چگونه کنترلگری پدر و مادر کنترلگر را مدیریت کنیم؟
زندگی با پدر و مادر کنترلگر میتواند چالشبرانگیز باشد، اما راههایی برای کاهش تأثیرات آن و مدیریت این نوع رابطه وجود دارد. مهمترین نکته این است که بتوانید بدون قطع ارتباط، استقلال خود را تقویت کنید و از سلامت روانی خود محافظت کنید. در ادامه، چند راهکار مؤثر برای مدیریت والدین کنترلگر بیان شده:
شناخت الگوهای کنترلگری
اولین قدم این است که متوجه شوید کدام رفتارهای والدین شما در دستهی کنترلگری قرار میگیرند. آیا آنها سعی میکنند تصمیمات شما را به جای شما بگیرند؟ آیا شما را به خاطر انتخابهایتان احساس گناه میکنند؟ آیا مرزهای شخصی شما را نادیده میگیرند؟ شناخت این الگوها کمک میکند تا بتوانید بهتر با آنها مقابله کنید.
تعیین و حفظ مرزهای سالم
پدر و مادر کنترلگر معمولاً مرزهای شخصی فرزندشان را نادیده میگیرند. برای حفظ استقلال، لازم است که مرزهای مشخصی تعیین کنید، مثلاً:
- اگر والدینتان مدام بدون اجازه وارد مسائل شخصی شما میشوند، میتوانید بگویید: “من برای بعضی از مسائل شخصیام ترجیح میدهم خودم تصمیم بگیرم.”
- اگر میخواهند تمام وقت شما را تحت کنترل داشته باشند، میتوانید تماسها یا دیدارها را به زمانهای مشخصی محدود کنید.
حفظ این مرزها ممکن است در ابتدا سخت باشد، اما اگر با قاطعیت و احترام بر آنها پایبند بمانید، والدینتان کمکم یاد میگیرند که آنها را رعایت کنند.
یادگیری “نه” گفتن بدون احساس گناه
پدر و مادر کنترلگر معمولاً از احساس گناه بهعنوان ابزاری برای کنترل استفاده میکنند. مهم است که یاد بگیرید به درخواستهای غیرمنطقی آنها “نه” بگویید، بدون اینکه دچار عذاب وجدان شوید. مثلاً میتوانید بگویید:
- “میدانم که نگران من هستید، اما این تصمیمی است که باید خودم بگیرم.”
مراجعه به مشاور یا درمانگر
اگر احساس میکنید که تأثیرات پدر و مادر کنترلگر روی شما عمیق است و به سلامت روان شما آسیب میزند، صحبت با یک مشاور یا درمانگر میتواند بسیار کمککننده باشد. رویکرد هایی مثل درمان متمرکز بر هیجان (EFT) یا درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتوانند به شما کمک کنند که از تأثیرات کنترلگری والدین رها شوید و احساس استقلال بیشتری داشته باشید.
مدیریت رابطه با پدر و مادر کنترلگر به معنای قطع ارتباط یا بیاحترامی به آنها نیست، بلکه به معنای حفظ استقلال شخصی، در عین حفظ احترام و محبت است. با تعیین مرزهای سالم، کاهش وابستگی و مدیریت احساسات، میتوانید کنترل زندگی خود را در دست بگیرید و بدون احساس گناه، مسیر خود را بسازید.
کاهش وابستگی مالی
یکی از ابزارهای کنترل والدین، وابستگی مالی یا احساسی فرزند است. اگر هنوز از لحاظ مالی به والدینتان متکی هستید، تلاش کنید که استقلال مالی پیدا کنید.
استفاده از روش “رابطهی مدیریتشده”
گاهی اوقات، کاهش میزان تعامل با پدر و مادر کنترلگر میتواند به آرامش ذهنی شما کمک کند. به این معنی که نوع و میزان ارتباطتان را طوری تنظیم کنید که کمترین تنش و درگیری را داشته باشید. مثلاً:
- اگر مکالمات تلفنی باعث استرس شما میشود، آنها را کوتاه کنید.
- اگر ملاقاتهای حضوری تنشزا هستند، فاصلهی بین آنها را بیشتر کنید.
- در بحثهای حساس، موضوع را تغییر دهید یا آرامش خود را حفظ کنید تا درگیری ایجاد نشود.
حفظ آرامش و مدیریت احساسات
وقتی با رفتارهای کنترلگرانهی والدینتان مواجه میشوید، واکنش احساسی شدید (مانند خشم یا عصبانیت) میتواند اوضاع را بدتر کند. سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و در لحظهای که احساساتتان شدید است، واکنش نشان ندهید. تمرین تنفس عمیق و تکنیکهای آرامسازی میتواند کمک کند تا کنترل احساساتتان را در دست بگیرید.
درخواست حمایت از دیگران
داشتن یک شبکهی حمایتی از دوستان، مشاوران یا گروههای حمایتی میتواند به شما کمک کند تا راحتتر با پدر و مادر کنترلگر کنار بیایید. صحبت کردن با افرادی که تجربهی مشابه دارند، میتواند احساس تنهایی را کاهش دهد و دیدگاههای جدیدی برای مدیریت این رابطه ارائه دهد.
کلام آخر
ما در این مقاله از جوونه درباره والدین کنترل گر صحبت کردیم، شما را با ویژگی های کنترلگری آشنا کردیم و در انتها راهکارهایی برای کاهش کنترل بیان کردیم.
برای اطلاعات بیشتر دراین موضوع منابع زیر را بخوانید:
تازه ترین برگ های جوونه
تازه ترین برگ های جوونه
همه ما در زندگیمان حداقل یکبار این سؤال را از خود پرسیدهایم: "آیا عشقی که دارم، واقعی است؟" عشق یکی از پیچیدهترین و درعینحال زیباترین احساساتی است که انسان تجربه میکند. اما تفاوت زیادی بین یک احساس زودگذر و
آیا تا به حال تجربه کردهاید که در دوران افسردگی، رابطه جنسیتان تحت تأثیر قرار بگیرد؟ افسردگی میتواند بر جنبههای مختلف زندگی فرد، از جمله رابطه جنسی، تأثیرات زیادی بگذارد. ممکن است فرد افسرده احساس کند که میل جنسیاش
تصمیم به ازدواج یکی از بزرگترین و سرنوشتسازترین انتخابهای زندگیه. همه ما دوست داریم که ازدواجمون محکم، شاد و موندگار باشه. اما واقعیت اینه که زندگی مشترک فقط عاشقانههای اول راه نیست. هر رابطهای، حتی قویترین عشقها، چالشهایی داره