آیا تا به حال تجربه کرده‌اید که در دوران افسردگی، رابطه جنسی‌تان تحت تأثیر قرار بگیرد؟ افسردگی می‌تواند بر جنبه‌های مختلف زندگی فرد، از جمله رابطه جنسی، تأثیرات زیادی بگذارد. ممکن است فرد افسرده احساس کند که میل جنسی‌اش

ممکنه همیشه احساس خستگی کنید، حتی وقتی خوابیدید یا استراحت کردید. کارهایی که قبلاً ازشون لذت می‌بردید، مثل دیدن دوستان یا کارهای خلاقانه، دیگه جذاب به نظر نرسند. شاید به خودتون بگید «دیگه نمی‌تونم ادامه بدم»، چون احساس می‌کنید

وقتی کسی که دوستش داریم درگیر افسردگی می‌شه، ممکنه احساس کنیم که نمی‌دونیم باید چطور بهش کمک کنیم. شاید کلمات مناسب برای بیان همدلی پیدا نمی‌کنیم، یا می‌ترسیم که با گفتن چیزی اشتباه، وضعیتش بدتر بشه. افسردگی می‌تونه فرد

همه ما در زندگی اشخاص عزیزی را از دست میدهیم و از نبود آنها سوگوار میشویم. گاه حتی با از دست دادن شیء یا حیوان و گیاهی نیز سوگوار میشویم و غم تمام وجودمان را میگیرد. برخلاف تصور رایج

آیا احساس می‌کنید که وقتی وارد یه فصل جدیدی مثل پاییز می‌شین احساس افسردگی دارین و علائم افسردگی از خودتون نشون می‌دین؟ معمولا تو این دوره کسل، بی‌حال و کم انرژی اید و تغییراتی تو اشتهاتون رخ میده؟ احساس

شما وقتی احساس غم و اندوه رو تجربه می‌کنید دست به چه کارهایی می‌زنید؟ چه راهکارهایی برای مدیریت غم سراغ دارید؟ آیا می‌دونید که چطور احساس غمتون رو ابراز کنید؟ آیا می‌دونید روش‌های ناموثر و غیر مفید رهایی از

تا حالا شده بدون اینکه حواست باشه، مشغول کندن پوست کنار ناخنت بشی؟ یا یهو ببینی داری موهات رو می‌کَنی و وقتی به خودت میای، یه عالمه مو تو دستته؟ اگه این صحنه‌ها برات آشناست، بدون که تنها نیستی.

استرس و اضطراب یک واکنش طبیعی بدن به تهدید یا چالش‌هاست. همچنین استرس و اضطراب معمولاً به عنوان یکی از بزرگ‌ترین دشمنان سلامتی و آرامش ذهنی شناخته می‌شود. اما آیا استرس و اضطراب همیشه بد است و باید جلوی

آیا کودک شما هم موقع دور از شدن از شما بویژه موقع رفتن به مدرسه گریه میکنه و جدایی براش سخته؟ آیا از اینکه کودکتون مدام به شما چسبیده خسته و کلافه شدید؟ آیا شما کسی هستید که در

استرس یکی از واکنش‌های طبیعی بدن به تغییرات و چالش‌ها در زندگی است. در حالت عادی، وقتی با شرایط استرس‌زا روبه‌رو می‌شویم، بدن ما به‌طور موقت وارد حالت آماده‌باش می‌شود و این احساس می‌تواند به ما کمک کند که

تا حالا شده صبح از خواب بیدار بشی و حس کنی از کل روزت می‌ترسی؟ به نظرت چرا بعضی از ما صبح‌ها اضطراب داریم، حتی وقتی دلیلی براش نیست؟ وقتی صبح‌ها مضطرب بیدار میشی، اولین کاری که می‌کنی چیه؟

در اغلب اوقات علیرغم اینکه استرس و اضطراب دو واژه متفاوت هستند، مشابه هم به کار گرفته میشوند. آیا شما تفاوت اضطراب و استرس رو میدونید؟ آیا میدونید که دونستن تمایز اینها میتونه چه کمکی بهتون بکنه؟ از کجا

تا حالا شده حس کنی توی یک چرخه‌ی تکراری افتادی؟ هی تلاش می‌کنی مشکلاتت رو حل کنی، ولی انگار باز هم همون نقطه‌ی اولی. انگار هر بار فقط ضعف‌هات جلوی چشمت میان. احساس می‌کنی کافی نیستی. حس می‌کنی یه

تا حالا شده با خودت فکر کنی چرا هرچقدر سعی می‌کنی افکار منفی رو از ذهنت بیرون کنی، باز هم برمی‌گردن؟ چرا تلاش برای کنترل احساسات ناخوشایند، گاهی نتیجه‌ی عکس می‌ده و استرس و اضطراب رو بیشتر می‌کنه؟ اگر

تا به حال شده در یک رابطه عاطفی یا حتی در محیط کار و جمع‌های دوستانه احساس کنید که نیاز به فاصله دارید، حتی وقتی افراد اطرافتان را دوست دارید؟ یا اینکه وقتی کسی به شما نزدیک می‌شود، ناخودآگاه

گاهی در زندگی، احساس می‌کنیم که حتی در ساده‌ترین تصمیم‌ها نیز نیاز به حمایت و راهنمایی دیگران داریم. این احساس، گاه به نظر می‌رسد که مثل باری سنگین بر دوش ما نشسته و ما را از تجربه‌ی استقلال بازمی‌دارد؛

تا حالا شده کسی را ببینید که همیشه اولین کسی است که به دیگران کمک می‌کند؟ مثلاً اگر کسی وسیله‌اش خراب شود، بدون لحظه‌ای تردید پیشنهاد کمک می‌دهد، حتی اگر خودش کارهای مهم‌تری داشته باشد. یا کسی که برای

خیلی از ما نام فروید و روانکاوی رو شنیدیم و مایلیم که بیشتر دربارش بدونیم. از اونجایی که رویکرد روان تحلیلی و نظریه فروید یکی از بخش های مهم در روانشناسی و حتی فرایند درمان هست، خوبه که دربارش