شاخه:
آشنایی با طرحواره انزوای اجتماعی
شاخه:
تا حالا پیش اومده وسط یه جمع باشی، ولی حس کنی هیچ ارتباطی با بقیه نداری؟ انگار از یه دنیای دیگهای، با زبانی که هیچکس نمیفهمه. شاید بارها سعی کردی خودت رو نزدیکتر کنی، ولی یه دیوار نامرئی بین تو و دیگران هست که اجازه نمیده راحت باشی. این حس تنهایی، حتی وقتی در کنار آدمها هستی، یکی از نشانههای طرحواره انزوای اجتماعی است.
همهی ما به یه حس تعلق نیاز داریم؛ اینکه بدونیم جایی هست که واقعاً بهش تعلق داریم، جایی که نیازی به نقش بازی کردن نباشه، جایی که خودِ واقعیمون پذیرفته بشه. اما وقتی این حس در کودکی به هر دلیلی شکل نگیره، ممکنه بعدها فکر کنیم هیچ جایی مناسب ما نیست، هیچ گروهی ما رو واقعاً نمیپذیره و همیشه یه جورایی «بیرون» از جمع هستیم.
طرحوارهها باورهای عمیقی هستن که از کودکی در ذهن ما شکل میگیرن و روی احساسات، رفتارها و روابط ما تأثیر میذارن. طرحواره انزوای اجتماعی باعث میشه آدم فکر کنه با بقیه فرق داره، جایی بین دیگران نداره و همیشه یه جورایی «بیرون» از جمعه. اما این احساس از کجا میاد؟ آیا راهی برای تغییرش هست؟ بیا با هم بررسی کنیم.
طرحواره انزوای اجتماعی چیست؟
تا حالا شده وارد یه مهمونی بشی و همون لحظهی اول حس کنی جایی توی اون جمع نداری؟ انگار یه چیزی تو فضا هست که تو رو از بقیه جدا میکنه، حتی اگه هیچکس مستقیم چیزی نگه. شاید حتی به خودت بگی: «اینا خیلی با من فرق دارن…»، «من اصلاً شبیه اینا نیستم…» و ناخودآگاه یه قدم از جمع عقب بکشی.
اگه این احساس برات آشناست و بیشتر وقتها تو موقعیتهای اجتماعی همین حس رو داری، ممکنه چیزی به اسم طرحواره انزوای اجتماعی تو ذهنت شکل گرفته باشه. این یعنی یه باور عمیق که میگه: «من با بقیه فرق دارم و جایی بین آدمها ندارم.» این طرحواره باعث میشه احساس کنی تو هیچ گروهی پذیرفته نمیشی، انگار همیشه یه فاصله نامرئی بین تو و بقیه هست.
این حس میتونه خیلی زود، از کودکی شکل بگیره. وقتی که تو مدرسه، توی جمع دوستات یا حتی توی خونه مدام این پیام رو دریافت کنی که به اندازهی کافی مثل بقیه نیستی، یا زیادی متفاوتی، این باور به مرور تو ذهنت ریشه میدونه.
اما طرحواره انزوای اجتماعی از کجا میاد؟ چطور ممکنه یه نفر از بچگی تا بزرگسالی این حس رو با خودش حمل کنه؟ بیا به ریشههاش نگاه کنیم.
ریشههای طرحواره انزوای اجتماعی از کجا میآید؟
احساس تعلق یه چیز ساده نیست. برای بعضی از ما، حس میکنیم این تعلق رو از اول نداشتیم، انگار هیچوقت نتونستیم توی یه گروه جا بیفتیم. این حس، معمولاً از تجربیات کودکی شکل میگیره؛ همون تجربیاتی که شاید اون لحظه خیلی به چشم نیان، ولی کمکم یه باور عمیق تو ذهنمون حک میکنن: «من هیچوقت واقعاً جزئی از این جمع نیستم.»
گاهی این حس از تجربههای مستقیم میاد، مثل اینکه یه بچه بارها و بارها از گروههای دوستی کنار گذاشته بشه. اما گاهی هم این طرحواره، چیزی نیست که فرد خودش تجربه کرده باشه، بلکه نتیجهی شرایط خانواده یا فرهنگشه. بیاین چندتا از این موارد رو که در شکلگیری انزوای اجتماعی نقش دارن رو با هم بررسی کنیم.
بزرگ شدن در خانوادهای که متفاوت از دیگرانه
بعضی وقتا یه کودک توی خانوادهای بزرگ میشه که سبک زندگیشون خیلی با اطرافیانشون فرق داره. تفاوتهای فرهنگی، مذهبی، طبقاتی یا حتی زبانی میتونه باعث بشه که کودک از همون اول حس کنه «متفاوت» بودن یعنی «جدا بودن».
تصور کن یه بچه توی مدرسهای درس میخونه که همهی همکلاسیهاش از یه فرهنگ و سبک زندگی مشابه میان، اما خانوادهی اون از یه شهر دیگه مهاجرت کردن و آداب و رسومشون فرق داره. مثلاً:
- ممکنه نوع لباس پوشیدن خانوادهاش متفاوت باشه و بچه از اینکه با بقیه فرق داره، احساس خجالت کنه.
- شاید غذای خونهشون متفاوت باشه و وقتی بقیه دربارهی ناهار یا شامشون حرف میزنن، اون حس کنه حرفی برای گفتن نداره.
- شاید والدینش سختگیرتر از والدین دوستاش باشن و اجازهی شرکت توی بعضی از تفریحات گروهی رو نداشته باشه، در نتیجه کمکم از جمع جدا بشه.
این کودک بهمرور یاد میگیره که تفاوتهاش باعث طرد شدن یا نادیده گرفته شدن میشن و این باور تو ذهنش شکل میگیره که «من با بقیه فرق دارم، پس جایی بینشون ندارم» و دچار طرحواره انزوای اجتماعی میشه.
وقتی انزوای اجتماعی از خانواده میاد، نه از خود فرد
گاهی یه نفر خودش آدم اجتماعی و برونگراست، اما بهخاطر شرایط خانوادگیش توی موقعیتهای اجتماعی قرار نمیگیره و کمکم از جمع دور میشه. این حالت بیشتر توی خانوادههایی دیده میشه که به هر دلیلی منزوی هستن.مثلاً:
- والدینی که روابط اجتماعی محدودی دارن، بچهای رو تربیت میکنن که هیچوقت مهمونی خانوادگی، مسافرت گروهی یا دورهمیهای دوستانه رو تجربه نکرده، نمیتونه مهارتهای اجتماعی لازم برای برقراری ارتباط رو یاد بگیره. این باعث میشه وقتی بزرگتر شد، توی موقعیتهای اجتماعی احساس سردرگمی کنه و ترجیح بده کنار بکشه و انزوا اجتماعی رخ میده براش.
- والدینی که بیش از حد مراقب هستن و بهشدت روی امنیت و کنترل تمرکز دارن، ممکنه بچهشون رو توی محیطهای اجتماعی قرار ندن، از ترس اینکه آسیب ببینه یا با آدمهای نامناسب دوست بشه. این باعث میشه اون بچه نتونه مثل همسنوسالهاش تعامل اجتماعی رو تمرین کنه و دچار طرحواره انزوای اجتماعی بشه.
- خانوادهای که خودش توسط جامعه طرد شده، مثلاً یه خانوادهای که از یه شهر یا کشور دیگه مهاجرت کرده و بهخاطر تفاوت فرهنگی مورد پذیرش اطرافیان نیست. یا تو خانواده عضو معتاد وجود داره و… این میتونه باعث بشه که کل خانواده از جامعه فاصله بگیرن و کودک هم این الگو رو از والدینش یاد بگیره و طرحواره انزوای اجتماعی رو در خود پرورش بده.
در این حالت، فرد شاید خودش مشکلی در برقراری ارتباط نداشته باشه، اما شرایط خانوادگیش باعث میشه که انزوای اجتماعی رو تجربه کنه.
تجربهی مستقیم طرد شدن از گروههای دوستی
گاهی طرحوارهی انزوای اجتماعی از یه تجربهی مشخص شروع میشه؛ مثل وقتی که یه بچه بارها سعی میکنه وارد یه گروه دوستی بشه ولی مدام کنار گذاشته میشه. تصور کن یه کودک توی زنگ تفریح بارها سعی کنه توی بازیهای گروهی شرکت کنه، ولی هر بار یه بهونهای برای کنار گذاشتنش پیدا کنن. یا هر وقت توی جمعی نظرش رو میگه، کسی به حرفش توجه نکنه. این پیامها کمکم توی ذهنش ثبت میشن که «هیچکس واقعاً منو نمیخواد» یا «من به درد این جمعها نمیخورم».
این احساس میتونه تا بزرگسالی ادامه پیدا کنه و باعث بشه فرد، حتی اگه وارد یه جمع دوستانه بشه، باز هم فکر کنه که بالاخره یه روز طرد خواهد شد. به همین جهت انزوا اجتماعی پیشه میکنه.
تفاوتهای فردی که باعث احساس انزوا میشن
گاهی وقتا یه نفر هیچ تجربهی مستقیمی از طرد شدن نداره، اما بهخاطر ویژگیهای فردیش حس میکنه با بقیه فرق داره و این باعث فاصله گرفتنش از دیگران میشه. مثلاً: افرادی که علایق خاص و متفاوتی دارن ،مثلاً یه نفر که به موسیقی کلاسیک علاقه داره و توی مدرسهای درس میخونه که همهی بچهها عاشق فوتبال و آهنگهای پاپ هستن. ممکنه حس کنه هیچ نقطهی مشترکی با اطرافیانش نداره.
افرادی که سبک فکری یا ارزشهای متفاوتی دارن : اگه یه نفر توی محیطی بزرگ بشه که طرز فکرش با بقیه فرق داره، ممکنه حس کنه هیچوقت نمیتونه «واقعی» خودش باشه، چون همیشه باید چیزی رو پنهان کنه.
همونطور که دیدیم، طرحوارهی انزوای اجتماعی همیشه یه اتفاق ناگهانی نیست؛ گاهی از یه سری تجربههای کوچیک اما تکراری شکل میگیره، گاهی بهخاطر تفاوتهای فرهنگی یا خانوادگیه، و گاهی هم از طریق الگوهای رفتاری که از خانواده به ارث بردیم.
تجربهی اضطراب اجتماعی و ترس از قضاوت شدن
بعضی از افراد ذاتاً حساستر هستن و بیشتر از بقیه نگران نظر دیگران دربارهی خودشونن یا ممکنه درگیر طرحواره نقص و شرم باشن. این افراد ممکنه توی موقعیتهای اجتماعی مدام فکر کنن که دیگران دارن رفتار یا ظاهرشون رو قضاوت میکنن. این نگرانی باعث میشه که از جمعها دوری کنن و کمکم به این باور برسن که «من به درد جمعهای اجتماعی نمیخورم.»
شرایط خاص جسمی یا روانی
بعضی از شرایط پزشکی و روانشناختی هم میتونن باعث بشن که فرد کمتر توی موقعیتهای اجتماعی قرار بگیره یا احساس کنه که با بقیه فرق داره و انزواا اجتماعی رو در پیش بگیره. وقتی این افراد درگیر طرحواره انزوای اجتماعی میشن، انگار که از جامعه و افراد عادی و اکثریت جدا شدن . برخی از این افراد عبارتند از:
- کسی که مشکل شنوایی داره و همیشه احساس میکنه که توی مکالمهها جا میمونه.
- فردی که افسردگی داره و انرژی لازم برای ارتباطات اجتماعی رو نداره.
- کسی که به خاطر یک بیماری پوستی یا مشکل جسمی، حس میکنه دیگران بهش توجه منفی دارن.
عوامل زیادی میتونن باعث شکلگیری طرحواره انزوای اجتماعی بشن. حالا سوال اینجاست: اگه این باور توی ذهنمون شکل گرفته، چطور میتونیم ازش عبور کنیم؟ توی بخش بعدی، نشانههای طرحواره انزوای اجتماعی رو بررسی میکنیم و میبینیم که چطور روی رفتارها و احساسات روزمرهی ما تأثیر میذاره.
طرحواره انزوای اجتماعی چه تأثیری روی زندگی ما دارد؟
وقتی طرحواره انزوای اجتماعی در ذهن ما شکل میگیره، بهمرور روی بخشهای مختلف زندگیمون تأثیر میذاره. این باور که «من با بقیه فرق دارم و جایی در جمع ندارم»، باعث میشه که ارتباطاتمون محدود بشه و فرصتهای زیادی رو از دست بدیم. حالا ببینیم این طرحواره چطور خودش رو توی زندگی نشون میده.
۱. احساس غریبه بودن حتی در بین دوستان و خانواده
افرادی که طرحواره انزوای اجتماعی دارن، حتی وقتی توی یه جمع آشنا هستن، احساس میکنن با بقیه فرق دارن. انگار که یه دیوار نامرئی بین خودشون و دیگران حس میکنن. ممکنه فکر کنن که کسی واقعاً اونا رو درک نمیکنه و هر چقدر هم تلاش کنن، نمیتونن مثل بقیه توی جمع جا بیفتن.
۲. اجتناب از موقعیتهای اجتماعی
چون افراد با طرحواره انزوای اجتماعی باور دارن که به جمع تعلق ندارن، کمکم سعی میکنن از موقعیتهای اجتماعی فاصله بگیرن. ممکنه دعوتهای دوستانه رو رد کنن، از همکارهاشون دوری کنن یا حتی خریدهاشون رو آنلاین انجام بدن که مجبور نشن با کسی تعامل کنن.
۳. احساس طردشدگی و ناامیدی
از یه جایی به بعد، این دوری از اجتماع باعث میشه که فرد احساس طردشدگی کنه. ممکنه فکر کنه که دیگران عمداً بهش توجه نمیکنن یا ازش دوری میکنن، درحالیکه خودش هم نقش زیادی توی این فاصله گرفتن داشته. این ناامیدی میتونه به افسردگی هم منجر بشه.
۴. فرصتهای از دسترفته در زندگی شخصی و شغلی
ارتباطات اجتماعی نهتنها برای زندگی شخصی مهمه، بلکه توی موفقیت شغلی هم تأثیر زیادی داره. کسی که بهخاطر طرحواره انزوای اجتماعی از تعاملات اجتماعی اجتناب میکنه، ممکنه توی محیط کار نتونه شبکهسازی کنه، فرصتهای شغلی خوبی رو از دست بده یا حتی موقعیتهای ارتقا رو تجربه نکنه.
چطور بفهمیم که دچار طرحواره انزوای اجتماعی هستیم؟
گاهی وقتا ممکنه ما اصلاً متوجه نباشیم که طرحواره انزوای اجتماعی توی ذهنمون وجود داره و فقط فکر کنیم که شخصیت ما اینطوریه. اما یه سری نشونهها هستن که اگه توی خودمون ببینیم، میتونیم بفهمیم که این باور توی ذهنمون ریشه داره.
۱. احساس متفاوت بودن از بقیه
اگه معمولاً حس میکنین که با بقیه فرق دارین و انگار که جایی توی هیچ جمعی ندارین، احتمالاً طرحواره انزوای اجتماعی روی ذهنتون اثر گذاشته. این احساس میتونه باعث بشه که توی جمعها راحت نباشین و فکر کنین که هیچکس شما رو درک نمیکنه.
۲. نداشتن دوستیهای نزدیک یا ارتباطات محدود
کسی که طرحواره انزوای اجتماعی داره، معمولاً ارتباطات محدودی داره. ممکنه دوستان زیادی نداشته باشه یا اگه هم داره، اون ارتباطها سطحی باشن و عمق زیادی نداشته باشن.
۳. اضطراب در موقعیتهای اجتماعی
اگه وقتی قراره توی یه جمع جدید باشین یا با افراد جدیدی آشنا بشین، دچار استرس و اضطراب شدید میشین، این هم میتونه نشونهای از وجود طرحواره انزوای اجتماعی باشه.
۴. خودداری از بیان احساسات و نیازها
بعضی از افرادی که این طرحواره رو دارن، ممکنه نیازها و احساسات خودشون رو نادیده بگیرن، چون فکر میکنن که بیان اونها فایدهای نداره و کسی بهشون اهمیت نمیده.
۵. حسادت به روابط اجتماعی دیگران
گاهی وقتا وقتی میبینین که بقیه چقدر راحت با هم دوست میشن و توی جمعها حضور دارن، ممکنه یه حس ناخوشایند یا حسادت توی دلتون ایجاد بشه. این حس میتونه یه نشونه باشه که شما هم دلتون میخواد ارتباط اجتماعی بهتری داشته باشین، اما طرحواره انزوای اجتماعی جلوتون رو گرفته.
۶. احساس خجالت یا کمبود اعتمادبهنفس در جمعها
اگه توی موقعیتهای اجتماعی احساس خجالت، دستپاچگی یا عدم اعتمادبهنفس دارین، ممکنه این طرحواره باعث بشه که خودتون رو کنار بکشین و کمتر توی ارتباطات شرکت کنین.
۷. تلاش زیاد برای همرنگ شدن با بقیه
بعضی از افرادی که طرحواره انزوای اجتماعی رو دارن، سعی میکنن خودشون رو بیشازحد با جمع تطبیق بدن تا پذیرفته بشن، حتی اگه این موضوع باعث بشه که شخصیت واقعیشون رو سرکوب کنن.
۸. داشتن تجربههای گذشتهای که باعث احساس طردشدگی شده
اگه توی گذشته تجربههایی مثل مسخره شدن، کنار گذاشته شدن از جمع، یا عدم پذیرش توسط دیگران داشتین و هنوز هم اون خاطرات روی رفتارتون تأثیر دارن، ممکنه این طرحواره انزوا در شما وجود داشته باشه.
۹. اجتناب از رفتن به جاهای شلوغ یا رویدادهای اجتماعی
اگه معمولاً از شرکت در رویدادهای اجتماعی مثل مهمونیها، همایشها یا حتی دورهمیهای خانوادگی خودداری میکنین، چون حس میکنین که اونجا جایی برای شما نیست، ممکنه طرحواره انزوای اجتماعی رو تجربه کنین.
۱۰. احساس بیارزشی در روابط اجتماعی
اگه حس میکنین که حضور شما در جمع مهم نیست و نبودنتون هم برای دیگران تفاوتی نداره، ممکنه این باور از طرحواره انزوای اجتماعی ناشی شده باشه.
طرحواره انزوای اجتماعی میتونه تأثیر زیادی روی زندگی فردی، شغلی و احساسی ما داشته باشه. این طرحواره باعث میشه که احساس متفاوت بودن، طردشدگی و دوری از جامعه رو تجربه کنیم. اما مهمه که بدونیم این یه باور قابل تغییر هست و میشه روش کار کرد. توی بخش بعدی بررسی میکنیم که چطور میتونیم براش راهحل پیدا کنیم.
چطور طرحواره انزوای اجتماعی را تغییر دهیم؟
حالا که فهمیدیم طرحواره انزوای اجتماعی از کجا میاد، باید ببینیم چطور میشه روی اون کار کرد و تغییرش داد. این باور، هرچند که ممکنه خیلی عمیق باشه، اما با تمرین و آگاهی میشه کمکم اثرش رو کاهش داد.
۱. آگاهی از طرحواره و تأثیرات آن
اولین قدم برای تغییرطرحواره انزوای اجتماعی، اینه که بدونیم این باور از کجا اومده و چطور داره روی زندگیمون تأثیر میذاره. وقتی بدونیم که این یه طرحوارهست و حقیقت مطلق نیست، میتونیم راحتتر روش کار کنیم.
۲. بررسی افکار و باورهای محدودکننده
در درمان طرحواره انزوای اجتماعی باید بررسی کنیم که چه افکاری باعث میشن که از جامعه دوری کنیم. آیا همیشه فکر میکنیم که توی جمع پذیرفته نمیشیم؟ آیا باور داریم که هیچکس ما رو درک نمیکنه؟ این افکار میتونن غلط باشن و فقط یه برداشت ذهنی باشن.
۳. مواجهه تدریجی با موقعیتهای اجتماعی
یکی از بهترین راهها برای تغییر این طرحواره، قرار گرفتن تدریجی توی موقعیتهای اجتماعییه. نیازی نیست که یکدفعه خودمون رو مجبور کنیم توی یه مهمونی بزرگ شرکت کنیم، ولی میتونیم با قدمهای کوچیک شروع کنیم، مثلاً:
- توی یه گروه کوچک شرکت کنیم.
- توی محیط کار یا دانشگاه بیشتر تعامل کنیم.
- مکالمههای کوتاه با افراد مختلف داشته باشیم.
۴. تقویت مهارتهای اجتماعی
گاهی دلیل اینکه احساس انزوا میکنیم، اینه که مهارتهای ارتباطی قوی نداریم. یادگیری مهارتهایی مثل شروع مکالمه، گوش دادن فعال و زبان بدن میتونه کمک کنه که احساس بهتری توی ارتباطات داشته باشیم.
۵. بازسازی باورهای ذهنی
یکی از تمرینهای مفید برای درمان طرحواره انزوای اجتماعی اینه که وقتی یه فکر منفی در مورد خودمون و جایگاهمون توی جامعه داریم، اون رو زیر سؤال ببریم. مثلاً اگه فکر کنیم «من توی هیچ جمعی جایی ندارم»، میتونیم از خودمون بپرسیم «آیا واقعاً همیشه اینطور بوده؟ هیچوقت پیش نیومده که توی یه جمع حس خوبی داشته باشم؟»
۶. درخواست کمک از متخصص
اگه این طرحواره خیلی عمیق باشه و باعث بشه که نتونیم راحت زندگی کنیم، کمک گرفتن از یه رواندرمانگر میتونه خیلی مؤثر باشه. تکنیکهایی مثل طرحوارهدرمانی و درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتونن به ما کمک کنن که این باورها رو تغییر بدیم.
- درمان شناختی-رفتاری (CBT)
درمان شناختی-رفتاری یکی از موثرترین روشها برای درمان طرحواره انزوای اجتماعی است. این درمان به فرد کمک میکند تا الگوهای فکری منفی که باعث انزوا و دوری از دیگران میشود، شناسایی کند و آنها را به چالش بکشد. در CBT، فرد میآموزد که به جای تمرکز بر جنبههای منفی خود و دیگران، به جنبههای مثبت و امیدبخش توجه کند و رفتارهای اجتماعیاش را بهبود بخشد.
- طرحواره درمانی (Schema Therapy)
در طرحواره درمانی، که به طور خاص برای درمان مشکلات روانی بلندمدت طراحی شده است، به شناسایی و تغییر طرحوارههای بنیادی توجه میشود. در این روش، فرد به بررسی ریشههای احساس انزوای اجتماعی خود میپردازد و میآموزد که چگونه این طرحوارهها در دوران کودکی یا تجربیات گذشته شکل گرفتهاند. سپس فرد با کمک درمانگر، مهارتهای جدیدی برای تغییر این طرحوارهها و بهبود روابط اجتماعی خود میآموزد.
- پذیرش و تعهد درمانی (ACT)
در رویکرد پذیرش و تعهد درمانی، فرد یاد میگیرد که احساسات و افکار منفی خود را بدون قضاوت بپذیرد و از آنها فاصله بگیرد. در این درمان، به جای تلاش برای تغییر سریع افکار و احساسات، فرد میآموزد که آنها را به صورت بیطرفانه ببیند و در عین حال به رفتارهایی که برای رسیدن به زندگی مورد نظرش مهم هستند، توجه کند.
۷. ساختن روابط حمایتی و سالم
توی جمعهایی قرار گرفتن که پذیرنده و حمایتی هستن، میتونه خیلی به تغییر احساس انزوا کمک کنه. پیدا کردن افرادی که واقعاً ما رو درک میکنن، باعث میشه که کمکم این باور که «من جایی در جمع ندارم» ضعیفتر بشه.
آسیبهای روانی ناشی از طرحواره انزوای اجتماعی
طرحواره انزوای اجتماعی معمولاً از تجربههای کودکی، تفاوتهای فرهنگی، سبک تربیتی خانواده در روابط اجتماعی شکل میگیره. اما این باور قابل تغییره. با شناخت طرحواره، بازسازی افکار، تقویت مهارتهای ارتباطی و مواجهه تدریجی با موقعیتهای اجتماعی، میشه کمکم این احساس رو کاهش داد.
اگر طرحواره انزوای اجتماعی ادامه پیدا کند، میتواند به مرور منجر به آسیبهای روانی جدی دیگری شود. این آسیبها معمولاً بر روابط فرد با دیگران، خودارزشمندی، و حتی کیفیت زندگی روزمره تأثیر میگذارند. در ادامه به برخی از آسیبهای روانی و همپوشانیهایی که طرحواره انزوای اجتماعی با طرحوارههای دیگر دارد، اشاره میکنیم:
برخی از آسیبهایی که اننزوا اجتماعی میتواند برای اشخاص به همراه داشته باشد به شرح زیر است:
- افسردگی
وقتی فرد در طرحواره انزوای اجتماعی قرار دارد، احساس میکند که از دیگران جدا افتاده و هیچ ارتباطی با اطرافیان ندارد، ممکن است به مرور احساس غمگینی و بیارزشی پیدا کند. این احساس میتواند به افسردگی منجر شود، چون فرد به تدریج از دنیای اجتماعی دور میشود و حس تنهایی عمیقی پیدا میکند.
- اضطراب اجتماعی
انزوای اجتماعی میتواند اضطراب اجتماعی را تشدید کند. فردی که همیشه از موقعیتهای اجتماعی دوری میکند، به مرور مهارتهای اجتماعی خود را از دست میدهد و وقتی مجبور میشود در جمعی حضور پیدا کند، ممکن است با اضطراب شدید روبرو شود.
- افزایش خودانتقادی و کاهش اعتماد به نفس
فردی که درگیر طرحواره انزوای اجتماعی است، ممکن است به طور مداوم خود را سرزنش کند که چرا نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. این خودانتقادی میتواند منجر به کاهش شدید اعتماد به نفس، عزت نفس و احساس بیکفایتی شود.
فردی که به دلیل باور به انزوای اجتماعی از تعاملات اجتماعی اجتناب میکند، ممکن است به خود بگوید: «من هیچ ارزشی ندارم» یا «هیچکس من رو دوست نداره»، که این باورها باعث میشود بیشتر از دیگران فاصله بگیرد و عزت نفسش کاهش یابد.
- اختلالات جسمی (به دلیل استرس و اضطراب)
انزوای اجتماعی طولانی مدت میتواند بر سلامت جسمی فرد تأثیر منفی بگذارد. استرس مزمن ناشی از احساس انزوا ممکن است باعث اختلالات جسمی مانند سردرد، دردهای عضلانی، مشکلات گوارشی و مشکلات خواب شود.
همپوشانی با طرحوارههای دیگر
برخی از طرحواره ها با یکدیگر همپوشانی دارند یعنی ممکن است فرد درگیر چند طرحواره همزمان باشد یا طرحواره ای علت ایجاد طرحواره دیگر شود. به همین جهت آگاهی از اینکه طرحواره انزوای اجتماعی با چه طرحواره های دیگر همپوشانی دارد میتواند به شما در جهت درمان کمک کند. برخی از این طرحواره عبارتند از:
این طرحواره معمولاً از تجربههای آسیبزای گذشته به وجود میآید که باعث میشود فرد نسبت به دیگران بیاعتماد شود. اگر طرحواره انزوای اجتماعی با طرحواره بیاعتمادی همپوشانی داشته باشد، فرد ممکن است نه تنها از دیگران دوری کند، بلکه به آنها بهطور کلی بیاعتماد شود.
- طرحواره طرد شدن
این طرحواره مربوط به احساس طرد شدن است و فرد احساس میکند که برای دیگران قابل قبول یا ارزشمند نیست. این طرحواره میتواند به شدت با طرحواره انزوای اجتماعی همپوشانی داشته باشد، زیرا فرد احساس میکند که هیچکس او را نمیخواهد و به همین دلیل از دیگران فاصله میگیرد.
این طرحواره نشاندهنده احساس بیارزشی است. فردی که احساس میکند که به اندازه کافی خوب نیست، ممکن است در معرض انزوای اجتماعی قرار بگیرد، چرا که باور دارد که هیچکس او را ارزشمند نمیداند و به همین دلیل از ارتباطات اجتماعی اجتناب میکند.
طرحواره انزوای اجتماعی نه تنها میتواند به تنهایی آسیبهای روانی قابل توجهی ایجاد کند، بلکه با بسیاری از طرحوارههای دیگر مانند طرد شدن، بیاعتمادی و نقص و شرم همپوشانی دارد. درک این همپوشانیها و تأثیراتشان میتواند به فرد کمک کند تا گامهای مؤثری در جهت تغییر و بهبود وضعیت روانی خود بردارد.
کلام آخر
ما در این مقاله از جوونه تلاش کردیم که درباره طرحواره انزوای اجتماعی صحبت کنیم، با نشانه ها و آسیبهای این طرحواره شما را بیشتر آشنا کنیم و پرداختیم که برای درمان طرحواره انزوای اجتماعی چه باید کرد.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید منابع زیر را مطالعه کنید:
تازه ترین برگ های جوونه
تازه ترین برگ های جوونه
تا حالا پیش اومده وسط یه جمع باشی، ولی حس کنی هیچ ارتباطی با بقیه نداری؟ انگار از یه دنیای دیگهای، با زبانی که هیچکس نمیفهمه. شاید بارها سعی کردی خودت رو نزدیکتر کنی، ولی یه دیوار نامرئی بین
همه ما در زندگیمان حداقل یکبار این سؤال را از خود پرسیدهایم: "آیا عشقی که دارم، واقعی است؟" عشق یکی از پیچیدهترین و درعینحال زیباترین احساساتی است که انسان تجربه میکند. اما تفاوت زیادی بین یک احساس زودگذر و
آیا تا به حال تجربه کردهاید که در دوران افسردگی، رابطه جنسیتان تحت تأثیر قرار بگیرد؟ افسردگی میتواند بر جنبههای مختلف زندگی فرد، از جمله رابطه جنسی، تأثیرات زیادی بگذارد. ممکن است فرد افسرده احساس کند که میل جنسیاش