شاخه:
طرحواره اطاعت
شاخه:
آیا آدم مطیع و زیر دستی هستید؟ آیا دیگران مسیر زندگی شما رو کنترل می کنند؟ آیا دوست دارید همه ی اطرافیانتون از شما راضی باشند و همیشه با نظر دیگران همیشه موافق هستید و با آنها همراهی میکنید؟ آیا از این که خودتون رو در اولویت قرار بدید احساس شرم و گناه میکنید؟ اگه پاسختون به هرکدوم از پرسشهای بالا بله هست، پس با ما همراه باشید؛ چون میخواهیم درباره طرحواره اطاعت صحبت کنیم.
پیش از آنکه به این بپردازیم که طرحواره اطاعت چیست، خوب است که ابتدا درباره این صحبت کنیم که طرحواره یا تله زندگی چیست؟
طرحواره چیست؟
اگر بخواهیم طرحواره را تعریف بکنیم میتوان اینطور گفت که طرحواره، باورهای عمیق و تزلزلناپذیری هستند که در دوران کودکی درباره خود، دیگران و جهان اطراف، در ذهن ما بهواسطه تجربیاتی که با والدین و دیگران در محیط داشتهایم و عوامل مختلف دیگر، در ذهن ما شکلگرفتهاند. طرحوارهها مانند یک قاب هستند که ما زندگی و واقعیت جهان را از این قاب مشاهده میکنیم و ادراکهایی را شکل میدهیم و باتوجهبه این ادراکها و قاب و عینکی که به چشم زدهایم، رفتارهایی را انجام میدهیم. پس این طرحوارهها نقش تعیینکنندهای در شکلگیری احساس ما درباره خودمان دارند و نوعی جهانبینی را ارائه میدهند.
طرحوارهها (تلههای زندگی) انواع متفاوتی دارند و خلقوخوی ما، محیطی که در آن بزرگ شدهایم، رابطه با والدین، تجربیات در کودکی و میزان برآوردهشدن نیازهای اساسی، در اینکه کدام یک از طرحوارهها در ما تقویت و ایجاد شود، نقش دارند. یکی از این طرحواره (تلههای زندگی)، طرحواره اطاعت است.
طرحواره اطاعت چیست؟
فردی که تله زندگی اطاعت داشته باشد، نیازهای خود را فدای کامیابی نیازهای دیگران میکند. به دیگران اجازه میدهد که عنان و فرمان زندگیاش را به دست بگیرند و نیازهای خودش را ابراز نمیکند؛ به این دلیل که نمیخواهد دچار احساس گناه شود یا فکر میکند اگر نیازهای خودش را در اولویت قرار بدهد به دیگران صدمه میزند یا مورد تنبیه و طرد واقع میشود.
افراد دارای طرحواره اطاعت، در دوران کودکی، والد یا والدینی داشتهاند که کنترلگر بوده و زندگیاش را تحت کنترل گرفتهاند. این افراد در دوران بزرگسالی دائم با افراد سلطهگر، کنترلگر و خودخواه وارد رابطه میشوند و فرمان زندگیشان را به دست این افراد میسپارند. یا اینکه با افرادی بهشدت نیازمند و آسیبپذیر وارد رابطه میشوند و داوطلبانه یا از روی ترس در برآوردهسازی نیازهای آنها تلاش میکنند و خودشان را فراموش میکنند.
فردی که طرحواره اطاعت دارد در ظاهر ممکن است که خیلی از کارها را برای دیگران انجام بدهد؛ ولی از درون ناراضی و خشمگین است یا نشخوار فکری زیادی دارد؛ درحالیکه از بیرون نسبت به این قضیه و خشمش اعتراضی هم نمیکند. این خشم بهمرورزمان زیاد میشود و ممکن است بهصورت بیماریهای روانتنی نمود پیدا کند یا فرد به مصرف مواد روی آورد.
طرحواره اطاعت در حوزه دیگر جهتمندی قرار دارد؛ یعنی حال خوب فرد و مسیر زندگی او را دیگری باید برایش تعیین کند و در حوزه خود جهتمندی نیست؛ یعنی خواستهها، انگیزه درونی و میل خود را در زندگیاش دخیل نمیداند. اگر خواستههای دیگری را برآورده بکند، احساس رضایت و حس خوب نسبت به خود دارد. همچنین او ممکن هست فکر بکند که خواستهها و تمایلاتش ارزش ندارد و میترسد که از نظر مردم خودخواه دیده بشود. همه تلاششان در زندگی این است که دیگری عصبانی یا ناراحت نشود و از او راضی باشد.
نشانه های طرحواره اطاعت
در اینجا به شرح برخی از رفتارهایی میپردازیم که اگر فردی دچار طرحواره اطاعت است، از خود بروز میدهد. همانطور که میبینید تله زندگی اطاعت همه ابعاد زندگی فرد را تحتتأثیر قرار میدهد و ارتباط فرد با خودش و دیگران را خدشهدار میکند و خشمش را نسبت به خود، دیگران و جهان دوچندان میکند.
- بیشتر وقتها به دیگران اجازه میدهید که طبق میل و خواسته خودشان عمل بکنند ولو اینکه این کارشان به شما ضرر بزند.
- دوست ندارید صادقانه و جسارتمندانه با عقاید دیگران مخالفت کنید.
- زمانی که دیگران نقش تصمیمگیرنده و کنترلگر دارند، شما احساس آرامش و راحتی بیشتری میکنید.
- تقریباً هر کاری انجام میدهید تا از روبروشدن با خشم دیگران اجتناب کنید و همیشه خودتان را با شرایط وفق میدهید.
- اگر حرفها یا اعمال دیگران موجب رنجیدگی خاطر شما شوند نمیتوانید در مقابل این افراد بایستید.
- در ایثارگری و فداکاری افراط میکنید.
- برای مراقبت و حمایت از دیگران اغلب خودتان را نادیده میگیرید.
- در خانه یا محل کار اغلب بیشتر مسئولیتها به عهده شما است.
- هرگاه خواسته خود را به دیگران میگویید احساس گناه میکنید.
- اگر دیگران از شما کاری بخواهند، نمیتوانید نه بگویید و غیرمستقیم در مقابل خواسته آنها مقاومت میکنید.
- نمیتوانید از حق خودتان دفاع بکنید .
- برای مهارتها و موفقیتهای خودتان ارزش قائل نمیشوید.
علت شکلگیری و ریشه طرحواره اطاعت
هرکدام از ما یک سری نیازهای بنیادین داریم که اگر والدین این نیازها را در حد استاندارد برآورده نکرده باشند، ممکن است ما در دام این تلههای زندگی بیفتیم. یکی از این نیازها، خود ابراز گری است
خود ابراز گری یعنی آزادی در بیان نیازها، احساسها (بهویژه خشم) و تمایلات طبیعی. کسی که میتواند خود ابراز گری کند؛ یعنی این باور را دارد که خودش و نیازهایش بهاندازه دیگران و نیازهای دیگران مهم هستند و خود را برابر با دیگران میداند؛ نه کمتر یا بالاتر از دیگران. ما حق داریم به فعالیتها یا علایقی بپردازیم که ما را خوشحال میکند و فقط به دنبال جلب رضایت و خوشحالی اطرافیان نباشیم. ما حق داریم زمانی از وقت خود را به بازی و تفریح اختصاص دهیم و تمام زندگی خود را به کار و رقابت نپردازیم.
فردی که طرحواره اطاعت دارد، اگر در خانوادهای بزرگ شده باشد که جلوی خود ابراز گری او را گرفته باشند یا بهخاطر ابراز نیازها، تمایلات یا احساسها دیگران طوری واکنش نشان دهند که او شرمسار شود، اکنون او در برابر خودابرازگری احساس گناه میکند و نیازها و احساسهای والدین و دیگران همیشه بر نیازهای او ارجحیت دارد. همچنین فرد دچار بیارادگی و ناتوانی میشود و در چنین جو خانوادهای، تفریح و لذت فدای پیشرفت خواهی میشود. والدین بههیچعنوان از فرد راضی نمیشوند مگر اینکه همه کارها را عالی انجام دهد و عیب و نقصی نداشته باشد یا مطابق میل آنها پیش رود.
محدودشدن در خود ابراز گری سه نشانه دارد:
- بهشدت با دیگران مهربان هستید و منعطف برخورد میکنید و همیشه سعی میکنید دیگران را راضی نگه دارید و از اطرافیان مراقبت بکنید. به خودتان توجه نمیکنید و نمیتوانید رنج و عذاب اطرافیان هم تحمل کنید
- خودتان را کنترل میکنید و دچار بازداری افراطی میشوید. ممکن است کل زندگی شما معطوف به کار شود و دوست دارید هر کاری را اصولی و دقیق انجام دهید. زندگی هیجانی شما سرد و کسلکننده است و دامنه هیجانات کمی را تجربه میکنید.
- ممکن است کینهتوز و خشمگین باشید و این احساسات در لایههای عمیق شخصیت شما جای گرفته باشند و گاهی اوقات کنترل آنها از دست شما خارج شود. ممکن است حتی بهخاطر تجربه خشم زیاد، افسردگی را نیز تجربه کنید و زندگیتان به بنبست پوچی و بیمعنایی برسد
علاوه بر عدم خودابرازگری، اگر والدینتان برخی رفتارها و الگوهای تربیت زیر را داشته باشند، ممکن است به شکلگیری تله زندگی اطاعت منجر شود.
- اگر در برابر اوامر و خواستههای والدین میایستادید در شما احساس گناه ایجاد میکردند و شما را خودخواه و بیفکر میدانستند والدین شما حلال مشکلات همه بودند آنها تمام فکر و ذکرشان رفع نیازهای دیگران بود و به نیازهای خودشان توجه نمیکردند و شما از آنها الگو گرفتهاید
- افسردگی، اعتیاد، نگرانی و بیماری مادر یا پدرتان باعث شده شما در سن کودکی مدام مراقب گفتار و رفتار خودتان باشید که مبادا آنها را برنجانید و این الگو در بزرگسالی تعمیمیافته است.
- از دست والدین خود عصبانی بودهاید؛ زیرا مثل سایر والدین به شما آزادی نمیدادند
- سعی میکردند تمام جنبههای زندگیتان را تحت کنترل بگیرند
- والدینتان در دوران کودکی به شما هیچگونه حق انتخابی ندادهاند
- فضای خانواده طوری باشد که والدین کنترلگر باشند یا پدر/ مادرسالاری، فرزند والد گونه وجود داشته باشد
- همیشه سنگ صبور مشکلات والدین بودهاید تا آنها را بیشتر ناراحت نکنید و باری بر دوششان نباشید یا خواستههای خود را ابراز نمیکردید یا با آنها مخالفت نمیکردید تا آنها را بیشتر نرنجانید
سبکهای مقابلهای طرحواره اطاعت
در هر طرحوارهای، افراد بنا به تجربیات و دلایل دیگر سبکهای نادرستی در جهت مواجه با طرحوارهشان در پیش میگیرند که بهطورکلی این سبکها به سه دسته تسلیم، اجتناب و جبران افراطی تقسیم میشود. در طرحواره اطاعت هر یک از سبکهای مقابلهای به شرح زیر نمود پیدا میکند:
تسلیم
فردی که طرحواره اطاعت در قالب تسلیم دارد، تلاش میکند که همیشه دیگران را از خودش راضی نگه دارد علیرغم اینکه ممکن است خودش واقعاً دوست نداشته باشد آن کارهایی که دیگران میگویند را انجام دهد و در نتیجه حس خشم نسبت به خودش، دیگران و… پیدا میکند
اجتناب
فرد دارای تله زندگی اطاعت در قالب اجتناب، تلاش میکند از موقعیتهایی که نمیتواند مستقل و قوی عمل کند یا نه بگوید و در رودربایستی قرار بگیرد، اجتناب بکند.
جبران افراطی
فرد نافرمانی میکند و از هیچکسی اطاعت نمیکند و هر چیز کوچکی موجب طغیان و سرکشی او نسبت به دیگران میشود.
ویژگیهای شخصیتی افراد دارای طرحواره اطاعت
افراد با طرحواره اطاعت، معمولاً اضطراب دارند. دوست دارند همه از آنها راضی باشند. مدام با نظرات دیگران موافقت میکنند ولو اینکه در باطن مخالف عقایدشان باشند. دوست ندارند دل کسی را بشکنند و جالب این است که در فرایند رواندرمانی، مدام طوری رفتار میکنند که مشاور فکر کند او بیمار خوب، حرفگوشکن و سربهراهی است. گاهی بیش از حد توانشان مسئولیتها را میپذیرند؛ حتی مسئولیت دیگران را نیز آنها به عهده میگیرند. اجازه میدهد که دیگران آنها را کنترل بکنند و از اینکه در زیر سلطه کسی باشند و سلطهگر به آنها بگوید که چهکار کند و چه نکند، احساس امنیت و آرامش میکنند.
افراد دچار طرحواره اطاعت، خواستههای خود را نادیده میگیرند تا تن به خواستههای دیگران بدهند و هنگامی خودشان را خوب میدانند که دیگران مهر تأیید به خوببودن فرد بزنند و زمانی این اتفاق میافتد که او تن به خواستههای دیگران بدهد. اطاعت باعث میشود که این افراد آزادیشان محدود شود؛ زیرا تمام اختیارات خود را تحتتأثیر رضایت دیگران قرار میدهند و اصلاً به دنبال خواستهها و احساسهای خود نیستند و گاه با خواستهها و احساسهایشان بیگانهاند و به دنبال این هستند که چهکار کنند تا دیگران از آنها راضی شوند.
تله زندگی اطاعت بهتدریج حس هویت فرد را از او میگیرد؛ زیرا این افراد بسیار منفعل هستند و در روند زندگی خود هیچ نقشی ندارند و زندگی انگار از جانب دیگران بر آنها تحمیل میشود. بهعنوانمثال فرد در انتخاب رشته خود برای تحصیل و شغل هیچ نقشی ندارد.
علت اطاعت از دیگران
افرادی که طرحواره اطاعت دارند، به دو دلیل اجازه میدهند که اختیار زندگیشان را دیگران در دست بگیرند.
- ایثارگری (اطاعت به دلیل گریز از احساس گناه)
- فرمانبرداری (اطاعت به دلیل ترس)
ایثارگری (اطاعت به دلیل گریز از احساس گناه)
گاه افرادی که تله زندگی اطاعت دارند؛ چون طاقت ناراحتی و رنج دیگران را ندارند تن به اطاعت از خواستههای دیگران میدهند و اگر بخواهند بر روی خواستههای خودشان پافشاری کنند، عذاب وجدان میگیرند و فکر میکنند بهاحتمال زیاد دیگران از دستشان ناراحت و دلخور میشوند. میخواهند همه از آنها راضی باشند و همه دوستشان داشته باشند و سخت دلسوز دیگران هستند. این افراد، خودشان را مسئول خوشبختی و آسایش دیگران میدانند.
نکته مهمی که باید قابلتوجه قرار بگیرد این است که افرادی که طرحواره اطاعت دارند و در زمره ایثارگری هستند، ایثارگریشان عمدتاً ارادی است. یعنی دیگران در دوران کودکیشان وادارشان نمیکردهاند که از خواستههای آنها تبعیت کنند؛ بلکه به دلیل اینکه اطرافیانشان در ضعف درد و رنج بودهاند آنها احساس کردند که باید نیازهای دیگران را مقدم بر نیازهای خود بشمارند؛ مانند افرادی که با والدین الکلی یا معتاد و… زندگی میکنند. این افراد بهمحض اینکه از نقش مطیع خارج شوند یا خواستههای خودشان را در اولویت بگذارند، احساس گناه میکنند و برای کاهش احساس گناه به ایثارگری روی میآورند.
فرمانبرداری (اطاعت به دلیل ترس)
در نوع دوم فرد دارای طرحواره اطاعت، اطاعت را به شکل غیرارادی پذیرفته است. او احساس میکند اصلاً هیچ حق انتخابی ندارد. در دوران کودکی او بهخاطر فرار از تنبیه یا طرد از جانب والدین، از پدر و مادر حرفشنوی افراطی داشته. والدین دائم تهدید میکردهاند که او را میزنند یا توجه و عشقشان را از او دریغ میکنند.
بهعنوانمثال میگویند: «اگر فلان کار را کنی، من دیگر مادر تو نیستم یا اگر این کار را بکنی من دیگر دوستت ندارم یا قهر میکنم» و فرد مجبور است برای بقای خودش، اطاعت کند و تقریباً همیشه عصبانی است. درحالیکه الان نیاز هست این نکته رو بداند که آن موقع در دوران کودکی باید از بزرگترها اطاعت میکرد؛ چون وابسته و ناتوان بود؛ درحالیکه الان در دوران بزرگسالی است و وابسته و ناتوان نیست و حق انتخاب دارد.
نقش تله زندگی اطاعت در بزرگسالی و زندگی مشترک
همانطور که گفتیم تله زندگی اطاعت، الگو یا مضمونی است که در دوران کودکی شکلگرفته و خودش را در طول زندگی به فرد تحمیل میکند. ما در دوران بزرگسالی نیز طرحوارهها را همراه خود داریم. در بزرگسالی دائماً به سمت شرایطی جذب میشویم که به گذشته زندگیمان شباهت زیادی دارد.
طرحواره اطاعت میتواند به هویت، سلامتی و ارتباط اجتماعی، شغل، حالتهای خلقی و سایر ابعاد ما صدمه بزند. ما در دوران بزرگسالی به سراغ افرادی میرویم که شرایط دوران کودکیمان را دوباره بازآفرینی کنند؛ یعنی همان شرایطی که برای ما آسیبزا و مشکلآفرین بوده است دوباره در بزرگسالی تکرار شوند؛ اما این دفعه بهجای والد با فرد دیگر یا همسر و شریک زندگیمان.
علائم هشدار در انتخاب شریک زندگی با طرحواره اطاعت
فرد تا زمانی که طرحواره خود را شناسایی و درمان نکرده باشد، ممکن است بهواسطه تله زندگیاش جذب افرادی بشود یا با افرادی زندگی مشترکی را آغاز کرده و با چنین مشکلاتی مواجه شود:
- همسرتان، فرد سلطهگر و قدرتطلب است و انتظار دارد که همه چیز طبق میل او پیش رود.
- همسرتان اعتمادبهنفس زیادی دارد و در اکثر موقعیتها دقیقاً از خواستهها و تمایلاتش آگاه است.
- همسرتان به عقاید نیازها یا حقوق شما ارزشی قائل نمیشود.
- همسرتان خیلی زود آشفته و آزردهخاطر میشود و حساس است و به همین دلیل شما مجبورید در برابر خواستههایش کوتاه بیایید.
- همسرتان بیمسئولیت و غیره قابلاعتماد است و به همین دلیل شما مجبورید با مسئولیتپذیری افراطی بار بیمسئولیتی او را به دوش بکشید.
- همسرتان نگران، افسرده، ناراحت و آشفته است و بنابراین باید سنگ صبور و گوش شنوای خوبی برای مشکلات او باشید و خود را فراموش میکنید.
- هنگامی که به خواستههای خود اهمیت میدهید احساس عذاب وجدان میکنید.
- از خواستهها و تمایلات خودآگاه نیستید؛ بنابراین مسئولیت تصمیمگیریها را به عهده همسرتان میگذارید.
- اگر چند ساعت از همسر خود خبر نداشته باشید سخت دچار اضطراب میشوید.
- شما بسیار سلطهگر میشوید و همسرتان منفعل است.
- دوست دارید کسی را پیدا کنید که دائم به شما امرونهی کند و ممکن است به افرادی که برای شما تصمیم میگیرند وابسته شوید.
- ممکن است حتی با کسی ازدواج بکنید که ایدئال خودتان نباشد و ایدهآل والدینتان باشد و چون شما نقش «دختر خوب و مطیع و مؤدب» را بازی کردهاید، نمیتوانید مخالفت بکنید و نقش «مادر خوب» و «همسر خوب» را به عهده میگیرید و ممکن است نسبت به این قضیه خشم داشته باشید.
8 راهکار درمانی طرحواره اطاعت
1- بازسازی موقعیت کودکی و تخلیه هیجانی
ابتدا باید تلاش بکنید که منشأ شکلگیری این باور را در کودکی پیدا بکنید. بهعنوانمثال اگر خاطرههایی از آن دوره به یاد دارید که همش حرف والدینتان را گوش میکردید یا اجازه ابراز نظر نداشتید را به یاد بیاورید (به عبارتی کودک درون مطیع و فرمانبردار خود را بشناسید.)
سپس تلاش کنید به این پرسشها فکر کنید که چرا باید به آن فرد میگفتید چشم؟ یا چرا نیازتان را نمیگفتید؟ و اگر میگفتید چه میشد؟ آن موقعیتهایی را که هیجانات و خواستههایمان را سرکوب کردیم یا ابراز کردیم و نادیده گرفتند به یادآوریم و اکنون فکر کنیم که آن فرد روبرو ما هست. اجازه بدیم هیجاناتی را که در ما پدید میآیند تجربه کنیم و تمام حرفها و هیجانات درونمان را به او بگوییم. اگر هم خواستید میتوانید نامهای به آن شخص بنویسید و این گفتهها را مکتوب کنید و میتوانید این نامه را به آن شخص ندهید و نزد خود نگه دارید.
2- تقویت مهارت «نه گفتن»
مهارت نه گفتن را یاد بگیرید و در خودتان تقویت بکنید. بهجای پرخاشگریهای زیر زیرکانه و نشاندادن خشم در قالبهای دیگر مثلاینکه از قصد کار را پشتگوشانداختن، نه گفتن را پرورش دهید.
3- آشنایی با خواستهها و نیازهای خود
تلاش کنید با خواستهها، نیازها و هیجانات خود آشنا شوید و لیستی از اولویت و خواستههایتان تهیه کنید و شروع کنید کمکم به خود و خواستهها اهمیتدادن و خود را در اولویت گذاشتن
4- حذف ارتباطات سمی
انسانهایی که خودخواه و خودمحور هستند یا تلاش میکنند از شما سوءاستفاده بکنند را تا جای ممکن از زندگی حذف بکنید.
5- بازنگری در ارتباطات
ببینید که چقدر در ارتباطات به دیگران کمک میکنید و در مقابل دیگران چقدر به شما کمک میکنند. چقدر برای دیگران وقت میگذارید و در برابر آنها چقدر برای شما وقت میگذارند. نسبت بین اینها باید تا جای ممکن در حد تعادل باشد نه مانند یک الاکلنگ یکطرفه.
6- درخواستکردن از دیگران
تمرین بکنید که بتوانید از دیگران درخواست بکنید. گرچه در ابتدا ممکن است با اضطراب مواجه شوید؛ ولی بهمرورزمان میزان اضطراب کاهش پیدا خواهد کرد
7- تغیر پیشنویس «همه از من باید راضی باشند»
پیشفرض «همه باید از من راضی باشند را کنار بگذارید» چون هیچچیزی جز خرابکردن فرصت زیستنان به همراه نخواهد داشت و کوله باری از زندگی نزیسته را برای خود به ارمغان خواهید آورد و دیگران هیچگاه از شما راضی نخواهند شد.
8- مراجعه به روانشناس
بی شک مراجعه به مشاور و طرحواره درمانگر یکی از بهترین راهکارها برای تمیزکردن عینکتان است تا دنیا را بهتر ببینید. شما همچنین می توانید از خدمات مشاوره آنلاین نیز به عنوان راهکار جایگزینی برای مشاوره حضوری برای آن دسته از افرادی که امکان مشاوره حضوری ندارند نیز استفاده کنید.
کلام آخر
در این مقاله درباره این صحبت شد که طرحوارهها، باورها یا به عبارتی عینکی هستند که ما بهواسطه تجربیاتمان در کودکی با والدینمان با آن دنیا را میبینیم. سپس درباره طرحواره اطاعت صحبت شد. اینکه ما دیگران را به خود ترجیح میدهیم و خواستههای خود را در طرحواره اطاعت فراموش میکنیم. به برخی از نشانههای رفتاری افراد با تله زندگی اطاعت پرداختیم.
همچنین برای مطالعه بیشتر در مورد طرحواره اطاعت می توانید به کتاب زیر (انگلیسی زبان) مراجعه کنید:
.reinventing your life ؛ Jeffrey E. young,Ph.D.؛ Janet S. Klosko,Ph.D
تازه ترین برگ های جوونه
تازه ترین برگ های جوونه
زندگی پر از لحظات سرنوشتساز است؛ لحظاتی که در آنها با تغییرات بزرگ روبهرو میشویم و ترسهای بزرگ زندگی بهطور طبیعی وارد میشوند. این ترسهای بزرگ میتوانند ناشی از تصمیمات مهمی باشند که باید بگیریم، موقعیتهای ناشناختهای که باید واردشان
خیلی از ما نام فروید و روانکاوی رو شنیدیم و مایلیم که بیشتر دربارش بدونیم. از اونجایی که رویکرد روان تحلیلی و نظریه فروید یکی از بخش های مهم در روانشناسی و حتی فرایند درمان هست، خوبه که دربارش
تصور کنید هر روز صبح با احساس عمیق ارزش و قدرت از خواب بیدار میشدید؛ نه فقط بهخاطر موفقیتهایتان، بلکه بهخاطر درک عمیق از «کی هستید» و «چه تواناییهایی دارید». عزت نفس، همون نیروی پنهانی است که تمام تصمیمات،