19 بهمن 1402

شاخه:

آشنایی با دلبستگی و سبک های آن

شاخه:

آشنایی با دلبستگی و سبک های آن

آیا شما هم جزو اون افرادی هستید که مدام در تلاشید برای اینکه یه ارتباط معنادار با دیگران بسازید؟ در ارتباط با آدم ها هرچی اونها بهتون نزدیک‌تر بشند بیشتر پریشون و مشوش میشید و دوست دارید رهاتون کنند؟ با تنهایی مسئله دارید و از تنها موندن می‌ترسید؟ اینکه تو ارتباط‌هاتون کسی رهاتون کنه یا فردی رو که به دردتون نمی‌خوره رها کنید براتون سخت و آزاردهنده است؟  اگه هر کدوم از این موارد دغدغتون هست، پس توصیه میکنیم ادامه این مطلب رو که درباره دلبستگی هست، ازدست ندید.

خیلی از ما ممکنه به مسائلی که برای خودمون پیش میاد، سطحی نگاه بکنیم؛ به عنوان مثال عزت نفسمون پایین هست، میریم دوره های زیادی درباره تقویت عزت نفس می‌بینیم ولی باز اوضاع همچنان همون هست. یا ارتباطات خوبی نداریم، بر روی فن بیان کار می‌کنیم ولی تغییری حاصل نمی‌شه. یکی از علت‌ها این هست که ما مسئله را اشتباهی تشخیص دادیم و باید جای دیگه تمرکز کنیم تا این موارد گفته شده، حل بشه. یکی از عواملی که می‌تونه در ارتباطات، عزت نفس و بقیه پرسش‌هایی که در ابتدا گفته شد نقش داشته باشه، دلبستگی هست.

دلبستگی چیست؟

دلبستگی یک پیوند عاطفی و هیجانی عمیق هست که به مرور زمان توسط ارتباط با مراقب اولیه در کودکی و در ادامه زندگی به وسیله بقیه افراد نزدیکمان در ما شکل می‌گیرد و منجر به این می‌شود که ما احساس آرامش و امنیت کنیم. این احساس و پیوند هیجانی، می‌تواند بر روی ادامه زندگی ما اثر داشته باشد و الگوهایی را برای ما در ارتباطات و زندگیمان تشکیل دهد.

دلبستگی حاصل فرایند تکامل هست چون می‌تواند از طریق اینکه کودک را در نزدیکی مادر نگه دارد و مادر را در دسترس برای پاسخ به نیازهای کودک، شانس بقای کودک را افزایش دهد. رفتارگراهای اولیه معتقد بودند که چون مادر به کودک غذا می‌دهد در نتیجه او را شرطی می‌کند و دوری از مادر، برای کودک اضطراب را به همراه دارد و از طریق این فرآیند پیوند عاطفی بین آن ها شکل می‌گیرد؛ یعنی، یک رفتار آموخته شده هست. در حالی که جان بالبی نظرش بر این بود که کودکان با میل ذاتی دلبستگی به مراقبت کننده متولد می‌شوند.

اگه مراقبت کننده اولیه (مادر یا هر شخص دیگری) در دسترس و پاسخگو به نیازهای کودک باشد، احساس امنیت در کودک رشد می‌کند و کودک هم این را می‌فهمد و درک می‌کند که مراقبت کننده‌اش قابل اعتماد هست و هرچیزی رخ دهد، مراقبت کننده هست و در دسترس هم هست؛ درنتیجه کودک شروع می‌کند به کاوش و کشف جهان اطرافش و اینگونه است که کودک رشد می‌کند و تجربه‌های جدید کسب می‌کند، همراه با اینکه پیوند عاطفی ایمن در او شکل گرفته است.

اگر مادر این شرایط را نداشته باشد، اتفاقی که شاهدش هستیم این است که دلبستگی که در کودک شکل می‌گیرد، ناایمن هست و این بر حسب اینکه والدین در چه چیزی غفلت کرده اند، می‌تواند انواع متفاوتی داشته باشه که در ادامه به آن می‌پردازیم.

عوامل موثر بر شکل‌گیری دلبستگی

عوامل موثر بر شکل‌گیری دلبستگی

در اینجا می‌خواهیم به بعضی از عواملی بپردازیم که نیاز است مراقبت کننده اولیه آنها را رعایت بکند تا دلبستگی مناسب و ایمنی در کودک شکل بگیرد. اگر هر کدام از این عوامل رعایت نشود یا به حد کافی نباشد، ممکن است که کودک دچار دلبستگی نا ایمن بشود. به طور کلی عوامل به دو دسته تقسیم می‌شوند:

  • فرصت‌ برای دلبستگی
  • کیفیت مراقبت

فرصت برای دلبستگی

کودکانی که مراقب اولیه ندارند مانند کسانی که در پرورشگاه بزرگ می‌شوند، ممکن است در رشد و پرورش احساس اعتماد به مراقب اولیه با شکست روبرو شوند.

کیفیت مراقبت

مراقب اولیه باید شرایط و ویژگی‌هایی داشته باشد تا سبک ایمن در کودک شکل بگیرد. مانند: همیشه و سریع پاسخگو و دردسترس بودن برای مراقبت، پناهگاه امن بودن، قابل پیش بینی بودن و… . مراقب اولیه باید طوری باشد که وقتی ما کودک هستیم و بزرگ می‌شویم، بتوانیم راحت نزدش خودافشایی کنیم و نگران قضاوت‌هایش نباشیم و او امنیت ما را فراهم کند.

اگر به مشاوره و تراپی نیاز داری...

اگر به مشاوره و تراپی نیاز داری...

اگر به مشاوره و تراپی نیاز داری، ما میتونیم مناسب‌ترین رویکرد و تراپیست رو بهت معرفی کنیم. کافیه فرم زیر رو پر کنی!

اگر به مشاوره و تراپی نیاز داری، ما میتونیم مناسب‌ترین رویکرد و تراپیست رو بهت معرفی کنیم. کافیه فرم زیر رو پر کنی!

درخواست مشاوره آنلاین روانشناسی جوونه

برای درک بهتر این دو عامل میتونید ویدئو زیر رو تماشا کنید. در این ویدئو میبینید که با تغییر چهره و واکنش صورت مادر رفتار کودک هم تغییر میکنه و بعد از اینکه نمیتونه توجه مادر رو به خودش و نیازهاش معطوف کنه واکنش های متفاوتی نشون میده. و این رفتارهای مادر و نحوه بازخورد کودک میتونه سبک دلبستگی اون رو تعیین کنه.

انواع سبک های دلبستگی

انواع سبک های دلبستگی

ماری اینسورث در سال ۱۹۷۰ پژوهشی با عنوان«موقعیت ناآشنا» انجام داد. در این آزمایش کودک‌های ۱۲ تا ۱۸ ماهه به طور خلاصه تنها می‌ماندند و بعد مادرشان به اتاق برمی‌گشت. پژوهشگرها  واکنش این کودک‌ها را تحت نظر گرفتند و به سه دسته تقسیم کردند :  ایمن، نا ایمن‌ اجتنابی، نا ایمن‌ دو‌سوگرا.

بطور کلی دلبستگی به دو سبک ایمن و ناایمن تقسیم می‌شود و دلبستگی ناایمن هم زیر شاخه‌هایی دارد؛ درنتیجه ما شاهد چهار نوع هستیم:

  • ناایمن اضطرابی
  • ناایمن اجتنابی
  • ناایمن آشفته یا دوسوگرا
  • ایمن

حال به این می‌پردازیم که هر کدام از این افراد که سبک‌های خاصی دارند، چطور رفتار می‌کنند و چگونه این سبک ها در آنها شکل گرفته و حاصل چه غفلتی از جانب مراقبه اولیه بوده است.

دلبستگی ناایمن‌ اضطرابی

کودک‌هایی که دلبستگی اضطرابی دارند، وقتی که والدینشان ترکشان می‌کنند خیلی پریشان می‌شوند. اگر والدین ضعیف و کم کیفیت در دسترس باشند، بچه‌ها نمی‌توانند به مراقبت کننده اولیه‌شان اعتماد کنند و تکیه‌گاهشان بدانند به ویژه وقت هایی که به آنها نیاز دارند. افرادی که این سبک را دارند، در بزرگسالی به افرادی تبدیل می‌شوند که تمایل زیادی به نزدیکی دارند و وقتی فرد مورد علاقه، نزدیکشان نباشد بهم می‌ریزند و می‌ترسند. با تنهایی خیلی میانه خوبی ندارند. هر نوع فاصله‌ای در آن‌ها احساس طرد، رها شدن و ترک شدن ایجاد می‌کند و در نتیجه خیلی برای نزدیکی و ساخت ارتباط معنی‌دار تلاش می‌کنند.

دلبستگی ناایمن‌ اجتنابی

کودک‌هایی که این نوع را دارند، طوری واکنش نشان میدهند که انگار مراقب اولیه با غریبه هیچ فرقی برایشان ندارد. اگر کودکان، والدین بی‌توجه و بدزبان داشته باشند و مدام مورد آزار روانی با کلام قرار بگیرند یا به کل نسبت به آنها و نیازهایشان غفلت بشود، دلبستگی اجتنابی در آن‌ها رشد می‌کند.

این کودکان در آینده افرادی میشوند که تا جای ممکن از ارتباط با آدم‌ها خوششان نمی‌آید و تلاش می‌کنند تا جای ممکن از دیگران درخواست کمک نکنند و خود اتکا باشند. وقتی دیگران به آنها نزدیک می‌شوند، مشوش شده و احساس خوبی ندارند و با دور شدن از آنها، احساس رهایی پیدا می‌کنند.  فاصله‌شان با دیگران را حفظ می‌کنند و تلاش دیگران برای صمیمیت را نادیده می‌گیرند. این افراد معمولاً هیجاناتشان رو بروز نمیدهند و به شدت سرکوب می‌کنند و تلاش می‌کنند خیلی منطقی به نظر برسند و همه چیز را با حساب کتاب جلو ببرند.

دلبستگی ناایمن‌ دوسوگرا یا آشفته

این کودکان مجموعه‌ای از رفتارهای گیج کننده را نشان میدهند. انگار به هم می‌ریزند و سرگردانند؛ یعنی ممکن است هم از والد  دوری کنند، هم اصرار به ماندن والد کنند. اگر الگوهای دلبستگی شفاف نباشد، این سبک در کودک شکل می‌گیرد. اگر مراقبت کننده اولیه نسبت به یک رفتار تکرار شونده از سوی کودک، واکنش‌های متفاوت و متضادی نشان بدهد، کودک نمی‌داند الان اگه این کار را تکرار کند مادر چه واکنشی میدهد و اینگونه این سبک دلبستگی پرورش پیدا می‌کند. دراین الگو، مراقبت کننده اولیه هم منبع اعتماد و هم ترس است.

دلبستگی ایمن

کودکان در سبک ایمن می‌توانند به مراقبت کننده تکیه کنند. وقتی نیاز به حمایت دارند حمایت دریافت کنند. از اینکه با دیگران در ارتباط باشند احساس خوب و راحتی دارند و در ادامه زندگی این‌ها افرادی می‌شوند که اجازه می‌دهند دیگران به آنها نزدیک شوند. وقتی دیگران از آنها جدا شوند، می‌توانند جدایی را تحمل کنند و لذت هم می‌برند. راحت درباره خواسته‌هایشان حرف می‌زنند و ترس از صمیمیت ندارند.

مراحل شکل‌گیری دلبستگی

مراحل شکل‌گیری دلبستگی

بر اساس پژوهش رود ولف شفر (SCHAFFER) و پگی امرسون (EMERSON) ۴ فاز یا مرحله برای شکل‌گیری شناسایی شده است:

  1. پیش دلبستگی (Pre-Attachment Stage)

این مرحله از تولد تا سه ماهگی را شامل می شود. نوزاد دلبستگی خاصی به مراقب خاص نشان نمی دهد. او با گریه و سر و صدا کردن، نیاز به توجه مراقبت کننده را به خودش جلب می‌کند.

  1. دلبستگی نامتمایز (Indiscriminate Attachment)

از ۶ هفتگی تا ۷ ماهگی نوزاد را شامل می شود. نوزاد شروع می‌کند به نشان دادن ترجیحات و خواسته‌ها به مراقبت کننده اولیه و ثانویشان. کودک می‌فهمد که مراقبت کننده به نیازهایش پاسخ می دهد و به او اعتماد می‌کند. همچنین کودک، مراقبت از جانب دیگران را می‌پذیرد و می‌تواند فرق بین افراد آشنا و غریبه را بفهمد. او  ممکن است در این دوران از افراد غریبه کمی بترسد.

  1. دلبستگی تمایز یافته (Discriminate Attachment)

این برهه از هفت ماهگی تا ۱۱ ماهگی را شامل می‌شود. در این دوران کودک دلبستگی قوی‌ای با شخص مشخص از خود نشان میدهد. وقتی از مراقب اصلی دور باشد، اضطراب می‌گیرد و گریه می‌کند (اضطراب جدایی) و وقتی غریبه‌ها را می‌بیند ممکن است که دچار اضطراب و استرس بشود.

  1. دلبستگی چندگانه (Multiple Attachments)

بعد از ۹ ماهگی، کودک شروع می‌کند به اینکه یک پیوند عاطفی هیجانی با بقیه مراقبت کننده‌ها و فراتر از مراقب اصلی شکل بدهد. این مراقبت کننده‌ها می‌توانند والد دیگر، پدربزرگ یا مادربزرگ‌ها، خواهرها برادرها باشند.

دلبستگی ایمن و دلبستگی نا ایمن در زندگی

از طریق پژوهش هایی که انجام شده این نتایج به دست آمده که افرادی که سبک ایمن دارند عزت نفس قوی‌تری دارند و تلاش می‌کنند که آن را تقویت کنند، می‌توانند در مدرسه عملکرد بهتری داشته باشند، برای تقویت خود اتکایشون تلاش می‌کنند، رابطه اجتماعی خوب و موفقی دارند و کمتر احساس افسردگی و اضطراب می‌کنند. اگر ما سبک خود را بدانیم و تلاش بکنیم که آن را بهبود ببخشیم، میتواند به ما در داشتن یک رابطه امن کمک کند و حتی تصمیم‌های بهتری بگیریم و موثرتر عمل کنیم.

افرادی که دلبستگیشان از نوع نا ایمن هست، سطح کیفیت زندگی‌شان ممکن است پایین بیاید و اثرش در ادامه زندگی همراهشان باشد. به عنوان مثال رابطه اجتماعی خوب و با کیفیتی ممکن است نداشته باشند، در ادامه وارد رابطه سمی بشوند یا نتوانند از آن خارج بشوند چون از تنهایی میترسند. ،این افراد نمیتوانند به دیگران تکیه کنند. پژوهشی نشان داده افرادی که دچار اختلال هایی چون PTSD, CD و ODD میشوند با دلبستگی نا ایمنی که در آنها شکل گرفته بوده، همپوشانی داشته.

نحوه گفت و گو در سبک دلبستگی ایمن

در سبک دلبستگی ایمن اگر مسئله‌ای مورد چالش واقع بشه هر یک از افراد تلاش می‌کنند که به این روش با همدیگه گفتگو بکنن:

در این روش که معروف به گفتگوی بدون خشونت هست، فرد رفتاری که از شخص مقابل دیده و منجر به تحریک احساسات شده رو همراه با احساسش بیان می‌کنه. سپس معنایی که اون اتفاق براش داشته رو بیان می‌کنه و در نهایت نیاز یا خواسته‌اش رو می‌تونه بیان کنه. همچنین خوبه که در این حین شخص خودش رو جای فرد مقابل بذاره و ابتدا بتونه که نیاز اون و احساسات اون رو درک بکنه و بیان کنه.

دلبستگی در رابطه جنسی

شاید این موضوع یکی از مواردی هستش که کمتر در رابطه باهاش صحبت شده اما بسیار حائز اهمیت هست. وقتی دو شخص و زوج با همدیگه رابطه خوبی ندارن ناگزیر دلبستگی می‌تونه رابطه زناشویی اون‌ها رو هم تحت تاثیر قرار بده.

معمولاً یک نمونه خیلی ساده به این صورت هستش که شخصی که دلبستگی اجتنابی داشته باشه و وقتی در حالت عادی دعوا یا مسئله‌ای پیش بیاد معمولاً از گفتگو اجتناب میکنه و تو لاک خودش میره، در رابطه زناشویی معمولاً در حالت حمله قرار می‌گیره و شخصی که دلبستگی اضطرابی داره و مدلش اینطور هستش که اگه مسئله ای پیش میاد میخواد سریع حل کنه در رابطه جنسی به حالت گریز پناه میاره.

به عبارتی می‌تونیم اینطور بگیم که وقتی دلبستگی ایمن نباشه جای اشخاص که در بالاتر مطرح کردیم در رابطه جنسی عوض میشه با همدیگه. یعنی کسی که همیشه پیش قدم‌تر بود و در حالت حمله قرار داشت در گفتگوهای عادی، اینجا در حالت فریز و اجتناب میره و کسی که اجتناب می‌کرد از گفتگو عادی در رابطه زناشویی پیش قدم میشه. خیلی از افراد ممکنه اینطور فکر بکنند که اگه قسمت‌های دیگه ارتباطشون اوکی نیست رابطه زناشویی همچنان باید وجود داشته باشه و مثل قبل کارکرد داشته باشه در حالی که ممکنه واقعاً اینطور نباشه و به ویژه توی زن‌ها این مورد بیشتر اثر داشته باشه که وقتی قسمت‌های دیگه ارتباط اوکی نیست از رابطه جنسی هم اجتناب بکنن.

دلبستگی و شرم

وقتی کودک تلاش می‌کنه که نظر مراقب اولیه رو به سمت خودش جلب بکنه و هر کاری می‌کنه، مراقب اولیه نمی‌تونه که با دنیای کودک ارتباط برقرار بکنه، کودک ناامید می‌شه و اینطور فکر می‌کنه که حتماً اون یه نقصی داره که مادر نمی‌تونه بهش توجه کافی بکنه.

در نتیجه از این قضیه احساس شرم می‌کنه. و می‌تونه بر روی عزت نفس کودک اثر بذاره. همچنین میتونه دلبستگیش رو هم مخدوش بکنه. به عبارتی افرادی که دلبستگی نا ایمن دارن معمولاً مادرانی داشتن که نتونستن به اندازه کافی با دنیای اون‌ها ارتباط بگیرن و توجه کافی بهشون بکنن و با دنیای کودک هماهنگ بشن و در نتیجه این می‌تونه بر روی تجربه احساس شرمشون تاثیر عمیقی بزاره.

راهکارهای شناخت، بهبود و درمان دلبستگی

راهکارهای شناخت، بهبود و درمان دلبستگی

1- شرکت در جلسات روان‌درمانی و مشاوره

در فرایند مشاوره رابطه‌ای که بین مراجع و مشاور شکل می‌گیرد مبتنی بر حمایت، اعتماد، پذیرش بی قید و شرط و کمک به مراجع است. در نتیجه جوی ایمن برای مراجع فراهم میشود که می‌تواند به کمک مشاور بهتر بفهمد چرا الان اینگونه رفتار می‌کند؟ الگوها و علت‌ها و سبک دلبستگیش را درک کند و گام به گام به سمت اصلاح و تعدیل و بهبود سبک دلبستگیش پیش رود. در کنارش مهارت‌های بین فردیش را هم ارتقا دهد و هوش هیجانیش را بالا ببرد.

افرادی که سبک نا ایمنی دارند معمولاً از هوش هیجانی کمتری برخوردار هستند و نمی‌توانند هیجانات درونی خودشان را شناسایی و ابراز کنند و نمی‌توانند درک بکنند دیگران الان در حال تجربه چه احساسی هستند و بخواهند آن را تنظیم بکنند. نتیجه کار بر روی هوش هیجانی می‌تواند نتایج مفید و سودبخشی را به ارمغان بیاورد.

همچنین مشاوره آنلاین نیز به عنوان یک جایگزین برای مشاوره حضوری برای افرادی شرایط حضور در جلسات مشاوره حضوری را ندارند می تواند یک گزینه بسیار مناسب برای رواندرمانی باشد.

2- شرکت درجلسات گروه درمانی

گروه درمانی به فرد کمک می‌کند که رابطه بین فردیش را گسترش دهد و مهارت‌هایی کسب کند،  حمایت و احساس تعلق از گروه دریافت بکند و بهتر متوجه شود چطور روی دیگران اثر می‌گذارد و دیگران چطور می‌توانند روی او و هیجاناتش اثر بگذارند. علاوه بر آن، شرکت در گروه درمانی یادگیری مشاهده‌ای و اجتماعی را به همراه دارد و دیگران الگو ما می شوند تا روند تغییرات مان را سرعت ببخشند.

3- پرسیدن از اعضای خانواده، دوستان و نزدیکان

ما می‌توانیم با پرسیدن یک سری سوال‌ها به خودمان کمک کنیم که خودمان را بهتر بشناسیم. افرادی که یک شناخت نسبی از ما دارند، می‌توانند موثر باشند. سوالاتی مانند: آیا وقتی آن‌ها به ما تکیه می‌کنند احساس راحتی دارند یا نه؟ و متقابلاً برای خودمان چطور هست و وقتی به اون‌ها تکیه می‌کنیم چه احساسی داریم؟ چطور تعارض‌های بینمان را در ارتباط مدیریت می‌کنیم؟ وقتی برای تنهایی فضایی می‌خواهند یا خودمون می‌خواهیم، واکنش ما و آن‌ها چطور هست و چطور باهاش برخورد می‌کنیم؟ از جمله سوالاتی هستند که به ما آگاهی می‌بخشند.

4- داشتن گیاه یا حیوان خانگی

یکی از مواردی که می‌تواند تا حد خیلی کوچکی به ما کمک کند که دلبستگیمان را بهبود ببخشیم،  این هست که یک گیاه یا یک حیوانی برای خودمان داشته باشیم و ازش مراقبت کنیم و بهش رسیدگی بکنیم. دلبستگی هیجانی نیاز اساسی انسان به نزدیکی هست که هر فردی در زندگی تجربه می‌کند. گرچه که این موارد نمی‌تواند جای انسان را بگیرد اما می‌تواند تا حد خیلی کوچکی به ما، همراه با به کار بردن راهکارهای درمانی دیگر کمک بکند. آنچه در دلبستگی اهمیت دارد این است که آن چیز، در ما تحول هیجانی ایجاد کند.

درمان سبک دلبستگی کودک با رویکرد منتالیزیشن

در درمان به روش منتالیزیشن که برای کودکان استفاده میشه درمانگر ابتدا با کودک تلاش می‌کنه که ارتباط برقرار کنه تا یک مدل امنیت روانی برای کودک ایجاد بشه. سپس درمانگر کم کم مادر رو وارد فضای بازی می‌کنه و بهش یاد میده که چطور با کودکش تعامل بکنه که معیارهای سبک دلبستگی کودک و برآورده بکنه.

یکی از مواردی که منجر به این میشه که دلبستگی ایمن در کودک شکل نگیره اینه که مادر جایی که باید احساسی رفتار بکنه منطقی رفتار بکنه و برعکس.

مثلاً کودک یک تکه چوبی رو داره و فکر می‌کنه که اون ماره توی بازی‌های تخیلیش. حالا اگه بیاد به مادر بگه که مامان بیا این ماره رو نگاه بکن و مادر بعد از نگاه کردن چوب با منطق رفتار بکنه و به کودک بگه که اینکه اصلاً مار نیست؛ یه تیکه چوب خشکه.. منجر به این میشه که شکافی بین مادر مطلوبی که توی ذهن بچه هست با مادری که در واقعیت داره، ایجاد بشه و هرچه میزان شکاف و فاصله بیشتر باشه کودک بیشتر به سمت دلبستگی نا ایمن حرکت می‌کنه.

در نتیجه در فضای درمان تلاش می‌کنیم که این معیارها به حد تعدیل برسه تا در نهایت کودک بتونه به این ادراک برسه که او در نزد مادر دوست داشتنی هست. گرچه ممکنه بعضی اوقات مادر رفتارهایی رو نشون بده که در جهت اصلاح اون هست و این رفتارها لزوماً به معنی نیستش که او نقص داره. یعنی کودک بتونه به این مرحله برسه که مادر با ویژگی‌های خوب و مادر با ویژگی‌های بد رو با هم ترکیب بکنه و در یک طیف خاکستری بخواد مادر رو ببینه.

برای درمان سبک دلبستگی به این روش بهتره که حتماً به یک بازی درمانگر مراجعه بکنید.

سخن پایانی

ما در این مقاله فهمیدیم که دلبستگی پیوند هیجانی هست که به مرور در سال‌های اول کودکی توسط مراقب اولیه و بعد توسط دیگران در ما شکل می‌گیره و به ما احساس امنیت می‌دهد. اگه فردی از مراقب اولیه اش دور باشد و به او رسیدگی کافی نشده باشد، به عنوان مثال در پرورشگاه بزرگ شود،  ممکن است که در سبک دلبستگی اش آسیب وارد شود. علاوه بر آن، با انواع دلبستگی آشنا شدیم؛ مثل ایمن و نا ایمن که زیر شاخه‌هایی دارد مثل نا‌ایمن اضطرابی، نا‌ایمن اجتنابی و نا‌ایمن دو سوگرا یا آشفته.

همچنین راهکارهایی برای بهبود و شناخت بیشتر دلبستگی ارائه دادیم. مانند مراجعه به تراپیست یا شرکت در گروه درمانی. به تاثیر دلبستگی در ادامه فرایند زندگی نیز پرداختیم. دلبستگی می‌تواند روی ارتباط‌های ما، عزت نفس، برداشت‌مان از تنهایی،  زندگی مشترک و  تربیت فرزندان‌مان، سطح کیفیت و رضایت از زندگی اثر داشته باشد. ما برای اینکه والد خوبی باشیم و بتوانیم کودکی با سبک ایمن پرورش بدهیم، نیازهست اول روی خودمان کار کنیم و دلبستگیمان را بشناسیم و بهبود دهیم.

برای مطالعه بیشتر در مورد این موضوع می توانید به منابع زیر مراجعه (انگلیسی زبان) مراجعه کنید:

?What Is Attachment Theory

Here Is How to Identify Your Attachment Style

تازه ترین برگ های جوونه

تازه ترین برگ های جوونه

  • درمان شناختی رفتاری یا CBT
    22 آذر 1403

    قطعا انتخاب رویکرد مناسب با مسئله به اندازه انتخاب تراپیست میتونه چالش آفرین باشه. آیا شما هم نمیدونید که چه رویکردی میتونه مشکلتون رو بهتر حل بکنه و اثر بخشی بیشتری داشته باشه؟ خیلی از ما اسم رویکردهای مختلفی

  • HSP یا فرد بسیار حساس
    20 آذر 1403

    این روزها خیلی اصطلاح  (شخصیت فوق حساس)HSP  رو میشنویم اما شاید خیلی دقیق دربارش ندونیم. آیا شما چنین شخصی هستید یا فردی رو میشناسید که شخصیت حساسی داشته باشه؟ میدونید ویژگی و نشانه های فرد بسیار حساس(HSP)چیه؟ آیا کسی

  • نقش ژنتیک در سلامت روان
    18 آذر 1403

    آیا تاحالا شده که فکر کنید کدوم یکی از ویژگی های شخصیتتون ژنتیکی هست؟ میدونید که ژنتیک میتونه در ایجاد کدوم یک از بیماری های روانی نقش داشته باشه؟ چطور باید اثر ژنتیک رو مدیریت کنید؟ اگه مایلید که

  • درمان شناختی رفتاری یا CBT
    22 آذر 1403

    قطعا انتخاب رویکرد مناسب با مسئله به اندازه انتخاب تراپیست میتونه چالش آفرین باشه. آیا شما هم نمیدونید که چه رویکردی میتونه مشکلتون رو بهتر حل بکنه و اثر بخشی بیشتری داشته باشه؟ خیلی از ما اسم رویکردهای مختلفی

  • HSP یا فرد بسیار حساس
    20 آذر 1403

    این روزها خیلی اصطلاح  (شخصیت فوق حساس)HSP  رو میشنویم اما شاید خیلی دقیق دربارش ندونیم. آیا شما چنین شخصی هستید یا فردی رو میشناسید که شخصیت حساسی داشته باشه؟ میدونید ویژگی و نشانه های فرد بسیار حساس(HSP)چیه؟ آیا کسی

  • نقش ژنتیک در سلامت روان
    18 آذر 1403

    آیا تاحالا شده که فکر کنید کدوم یکی از ویژگی های شخصیتتون ژنتیکی هست؟ میدونید که ژنتیک میتونه در ایجاد کدوم یک از بیماری های روانی نقش داشته باشه؟ چطور باید اثر ژنتیک رو مدیریت کنید؟ اگه مایلید که

دیدگاه خود را بنویسید