شاخه:
راه های مدیریت خشم
شاخه:

در طول روز ممکنه این جملات رو خودمون گفته باشیم یا خیلی از اطرافیان و دیگران شنیده باشیمشون و برامون آشنا باشن. مثل: «از سرم دود داره بلند میشه»، «میخوام بزنم لهش کنم»، «میخوام از وسط نصفش کنم یا دو تیکهاش کنم» و «فکر کرده کیه که با من اینطور رفتار میکنه یا حرف میزنه؟». این جملات به احساس خشم اشاره داره. اگه میخوایید درباره این حس بیشتر بدونید، با ما همراه باشید؛ چون امروز میخوایم تو این مقاله از جوونه درباره راههای مدیریت خشم صحبت کنیم.
اگر جواب سوال خودتون رو توی این مقاله پیدا نکردید، می تونید سوالتون رو کامنت کنید تا کارشناس های جوونه به سوال شما جواب بدن.
آیا خشم مفیده یا خیر؟
به نظر شما آیا احساس خشم برای ما سودمند هست یا نه؟
خشم یکی از احساسهای اصلی ما هست و برای بقا در طول زندگی کاربرد داشته. هر احساسی یک پیامی برای ما به همراه داره. حس خشم این پیام رو برای ما به ارمغان میاره که ما نیاز به مرزگذاری و دفاع از حقوحقوق خودمون رو باید جدی بگیریم و بها بدیم بهش. همچنین خشم احساسی بوده که در طول دوران زندگی به بقا ما کمک کرده.
وقتی ما با تهدیدی در محیط بیرون روبرو میشیم، با خشم و نیرویی که احساس میکنیم، توانایی مبارزه با اون و دفاع از خودمون رو پیدا میکنیم تا بقامون تضمین بشه. اما در دنیای امروزی ما با همون محرکهایی که چندین نسل قبلمون باهاش مواجه بودن و از خشم استفاده میکردن، روبرو نیستیم. به عنوان مثال ما با یک شکارچی درنده و حیوان وحشی اکنون روبرو نیستیم که بخواهیم از خشممان برای بقا استفاده کنیم. بلکه با رفتارهایی یا محرکهایی در جامعه روبرو هستیم که ممکن هست نسلهای قبل از ما با آن مواجه نبوده باشند.
در نتیجه اینجا به جای استفاده از زور بیهوده و ابراز احساس خشم به طریق نادرست باید مهارتهای لازم جهت مواجهه و عبور را کسب کرد. در غیر این صورت ابراز خشم به روش پیشینیانمان امری نامفید هست.
پس تو این مقاله وقتی میخوایم درباره راهکارهای مدیریت خشم صحبت کنیم، منظورمون سرکوبکردن احساس خشم یا بهاندادن به این حس نیست؛ بلکه هدف اینه چطور احساس خشم رو درست مدیریت و ابراز کنیم یا به عبارتی چطور وقتی احساس خشم داریم دست به رفتارهای پرخاشگرانه و خطرناک نزنیم که بعدش برامون پشیمونی به همراه داشته باشه.
آیا خشم با عصبانیت و عصبی بودن یکسان است؟
قبل از مدیریت خشم بهتره ابتدا با سه واژه خشم، عصبانیت و عصبی بودن و معنای اونها آشنا باشیم تا بتونیم این موارد رو در خودمون شناسایی کنیم. خشم احساسیست که ما تجربه میکنیم و ممکنه با نشانههای فیزیولوژی مانند قرمزشدن، تپش قلب و غیره همراه باشه. عصبانیت نمود بیرونی و رفتارهای تهاجمی ناشی از احساس خشم هست و عصبی بودن به کسی گفته میشه که عصبانیت الگوش شده باشه و عصبانیت بسیاری از خودش بروز داده باشد طوری که دیگه تبدیل به شخصیت و ویژگی شخصیتیش شده باشه.
اشتباهاتی که نباید در مدیریت خشم مرتکب شوید!
همه ما در لحظات عصبانیت، به دنبال راهی برای کنترل احساساتمان هستیم. اما آیا همیشه روش درستی را انتخاب میکنیم؟ برخی از رفتارهایی که ممکن است به نظر ما راهی برای کاهش خشم باشند، در واقع نهتنها مشکل را حل نمیکنند، بلکه باعث تشدید آن میشوند. مدیریت خشم فقط به معنی فروخوردن یا نادیده گرفتن احساسات نیست، بلکه نیاز به شناخت و اصلاح عادتهای اشتباه دارد. در ادامه، رایجترین اشتباهاتی که افراد هنگام کنترل خشم مرتکب میشوند را بررسی میکنیم تا بتوانید از آنها دوری کنید.
سرکوب بیش از حد خشم
بسیاری از افراد تصور میکنند که بهترین روش برای مدیریت خشم، نادیده گرفتن آن است. اما واقعیت این است که سرکوب کردن احساسات، فقط آنها را به تعویق میاندازد و ممکن است در آینده، به شکلی مخربتر بروز کند. مثلا ممکن است در شرایطی غیرمنتظره، به دلیل یک موضوع کوچک، کنترل خود را از دست بدهید. به جای سرکوب یاد بگیرید که احساسات خود را به شیوهای سالم بیان کنید. بهجای فرو خوردن خشم، درباره آن صحبت کنید و بگویید که چه چیزی باعث ناراحتی شما شده است.
واکنشهای تند و بدون فکر
فریاد زدن، شکستن اشیا یا برخورد فیزیکی، از رفتارهای مخربی هستند که نهتنها مشکلی را حل نمیکنند، بلکه میتوانند آسیبهای جبرانناپذیری به روابط شما وارد کنند. به جای واکنش سریع قبل از هر تصمیمی، چند نفس عمیق بکشید، از موقعیت فاصله بگیرید و با خودتان بگویید: “آیا این واکنش در بلندمدت به نفع من است؟”
استفاده از خشم برای کنترل دیگران
برخی افراد، از خشم به عنوان یک ابزار برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران استفاده میکنند. تهدید کردن، داد زدن یا نشان دادن عصبانیت شدید، ممکن است باعث شود دیگران کوتاه بیایند، اما در بلندمدت، روابط شما را تخریب میکند. به جای تحمیل خشم روشهای سالمتری برای ابراز خواستههای خود پیدا کنید. ارتباط مؤثر، بهترین جایگزین برای رفتارهای پرخاشگرانه است.
نادیده گرفتن علت اصلی خشم
گاهی عصبانیت ما نتیجهی یک مشکل عمیقتر است. مثلا وقتی از دست همکار یا شریک عاطفی خود عصبانی میشوید، ممکن است علت اصلی آن، احساس نادیده گرفته شدن یا استرسهای حلنشدهی قبلی باشد. به جای تمرکز روی واکنش، علت را پیدا کنید. از خودتان بپرسید: “چرا این موضوع مرا تا این حد عصبانی کرد؟” اگر بتوانید علت اصلی را پیدا کنید، بهتر میتوانید آن را مدیریت کنید.
استفاده از مواد مخدر، الکل یا پرخوری برای کاهش خشم
برخی افراد، برای فرار از خشم، به عادتهای ناسالم مانند مصرف سیگار، الکل یا پرخوری روی میآورند. این روشها فقط یک راهحل موقتی هستند و در بلندمدت، مشکلات دیگری ایجاد میکنند. به جای فرار از احساسات راههای سالمتری برای تخلیه هیجانات پیدا کنید، مثل ورزش، نوشتن احساسات یا صحبت کردن با یک دوست معتمد.
چطور بفهمیم که خشممان از کنترل خارج شده است؟
همه ما لحظاتی را تجربه کردهایم که احساس خشم در وجودمان شعلهور شده است. اما آیا این به معنای آن است که خشم ما غیرقابلکنترل است؟ حقیقت این است که خشم تا زمانی که در حد طبیعی باشد، بخشی از احساسات سالم انسانی محسوب میشود. اما وقتی این احساس بیش از حد شدید، مداوم و غیرقابلکنترل باشد، میتواند به مشکلات جدی در زندگی شخصی، روابط اجتماعی و حتی سلامت جسم و روان ما منجر شود.
اما چطور بفهمیم که خشم ما از حد طبیعی فراتر رفته و نیاز به مدیریت دارد؟ اگر مدام احساس میکنید که کنترل خود را از دست میدهید، یا اطرافیان شما از واکنشهای تندتان ناراحت میشوند، وقت آن است که این نشانهها را جدی بگیرید. در ادامه، به نشانههای مهمی که میتوانند نشاندهندهی مشکل در مدیریت خشم باشند، میپردازیم.
- خشم شدید و طولانیمدت
آیا وقتی عصبانی میشوید، ساعتها یا حتی روزها درگیر آن هستید؟ احساس خشم نباید به یک احساس مداوم تبدیل شود. اگر بعد از یک بحث یا اتفاق ناخوشایند، همچنان روزها درگیر آن هستید، این میتواند نشانهای از عدم مدیریت خشم باشد.
- واکنشهای بیشازحد و نامتناسب
آیا پیش آمده که در برابر یک موضوع کوچک، واکنشی شدید و غیرمنتظره نشان دهید؟ مثلاً به خاطر ریخته شدن یک لیوان آب روی لباس، فریاد بزنید یا کنترل خود را از دست بدهید؟ این رفتار میتواند نشاندهندهی آن باشد که خشم شما از کنترل خارج شده است.
- آسیب به خود یا دیگران
گاهی افراد در هنگام خشم، دست به رفتارهای مخرب میزنند؛ از شکستن اشیا گرفته تا آسیب فیزیکی به دیگران یا حتی خودشان. اگر هنگام عصبانیت رفتارهای خشونتآمیز از شما سر میزند، این یک زنگ خطر جدی است و نیاز به یادگیری راهکارهای مدیریت خشم دارید.
- احساس گناه بعد از عصبانیت
آیا بعد از یک واکنش تند، پشیمان میشوید و احساس گناه میکنید؟ اگر این اتفاق بارها تکرار شده و باعث شده که روابطتان دچار مشکل شود، نشاندهندهی عدم کنترل بر خشم است.
- تأثیر خشم بر روابط اجتماعی و کاری
آیا اطرافیان از برخوردهای تند شما ناراحت میشوند؟ آیا در محل کار به دلیل رفتارهای عصبی دچار مشکل شدهاید؟ خشم کنترلنشده میتواند تأثیر مستقیم بر روابط اجتماعی، کاری و حتی خانوادگی داشته باشد.
- تغییرات فیزیکی شدید هنگام خشم
اگر هنگام عصبانیت ضربان قلبتان به شدت بالا میرود، احساس گرما میکنید، دستهایتان میلرزد یا دچار تنگی نفس میشوید، این نشانههای فیزیکی میتوانند هشداری باشند که بدن شما تحت تأثیر استرس ناشی از خشم قرار گرفته است.
عواملی که در مدیریت خشم دخیل هستند، کدام اند؟
برخی از عوامل میتوانند در مدیریت خشم دخیل باشند و اثر منفی بر روی مدیریت عصبانیت داشته باشند. این موارد عبارتند از:
- مدل شخصیت قربانی
- تاثیر ژنتیک در خشمگین شدن
- وجودداشتن اختلال بهویژه اختلالهای شخصیت
- وجود خطای شناختی شخصیسازی
- داشتن طرحوارهها
- داشتن انتظار بیش از حد از دیگران
- عدم مهارت کافی در مدیریت حل تعارض و کنترل خشم
چطور خشممان را مدیریت شده بیان کنیم؟
گاهی نیاز هست که خشم خود را مدیریت شده بیان کنیم. لازم به ذکر هست که وقتی از واژه مدیریت استفاده میکنیم قصد سرکوب احساس خشم رو نداریم. بلکه میخواییم به طریق درست با احساس خشم مواجه بشیم، جاهایی که کارآمد نیست برامون با خشممون به روش قدیمی که در ابتدا گفته شد اقدام نکنیم و در راستای کارآمد اقدام کنیم. بطور کلی اگه نیاز بود که خشممون رو به روش درست نشون بدیم بهتره از روش زیر عمل کنیم:
ابراز خشم به درستی یعنی هم احساساتت رو نشون بدی و طوری رفتار کنی که نه تنها به خودت آسیبی نرسه، بلکه به دیگران هم ضربه نزنی. شاید به نظر بیاد که این کار سخت باشه، اما با چند تا نکته میتونی خیلی راحتتر این کار رو انجام بدی و هم خودت رو آروم کنی، هم روابطت رو سالم نگه داری.
قبل از هر چیزی خودت رو بشناس: مهمترین قدم اینه که وقتی عصبانی میشی، احساساتت رو بشناسی و بهشون آگاه باشی در لحظه. مثلا وقتی میگی “الان عصبانیم” یا “احساس میکنم به من بیاحترامی شده”، یعنی داری با خودت رو راست میشی. اینطور نمیذاری عصبانیتت تو رو کنترل کنه، بلکه خودت کنترلش میکنی.
احساساتت رو به شکلی بیان کن که بقیه رو متهم نکنی: بهتره به رفتار شخص مقابل واکنش بدیم بجای اینکه با ادبیاتی اون رو بطور کامل متهم کنیم. به عنوان مثال به جای این که بگی “تو همیشه منو عصبی میکنی”، بهتره بگی “وقتی اینطور میکنی، من احساس خشم میکنم”. این طوری، هیچکسی رو به طور مستقیم متهم نکردی و فقط احساسات خودت رو بیان کردی. این باعث میشه طرف مقابل کمتر دفاعی بشه و راحتتر بشنوه.
زمان مناسب رو پیدا کن: وقتی عصبانیت تو اوج خودش رسیده، بهتره یکم صبر کنی تا آرامتر بشی. بعضی وقتها وقتی آدمها داغ شدن، حرفهایی میزنن که بعدش پشیمون میشن. یه نفس عمیق بکش، یا حتی اگه لازم بود، از طرف مقابل بخواه که بهت زمان بده تا حرف بزنی. بعد از یکم فاصله، میتونی با ذهنی بازتر و منطقیتر صحبت کنی.
راهحل پیشنهاد بده: فقط ابراز خشم کافی نیست. این که چطور میخوای مشکل رو حل کنی هم مهمه. بعد از بیان احساساتت، بهتره که پیشنهاد بدی چطور میخوای در آینده برخورد کنید تا همه چیز بهتر بشه. مثلاً بگو: “من ترجیح میدم دفعه بعد اینطور واکنش نشون بدی” یا “میخوام این موضوع رو طور دیگهای حل کنیم.”
گوش بده و باز باش: هرچقدر هم عصبانی باشی، همیشه باید به طرف مقابلت گوش بدی. شاید اون هم احساسات و دلایل خاص خودش رو داره که اگر گوش کنی، بهت کمک میکنه که همدیگه رو بهتر درک کنید و مسئله راحتتر حل بشه.
در نهایت، ابراز خشم به درستی یعنی این که هم احساسات خودت رو نشون بدی، هم طوری برخورد کنی که طرف مقابل احساس حمله نکرده و بتونه باهات همدل بشه. این یعنی مدیریت درست خشم، که هم به خودت کمک میکنه، هم به روابطت.
راه های مدیریت خشم چیست؟
حالا که درباره خشم و عصبانیت صحبت شد، میخوایم درباره راههای مدیریت خشم صحبت کنیم. در اینجا به برخی از این راهکارها اشاره کردیم که عبارتند از:
فاصله انداختن میان محرک تا پاسخ
افرادی که مدیریت خشم بلد نیستن یا کمتر بلدن، معمولاً تکانشگریشون زیاده. یعنی بین محرک تا پاسخ فاصله کمی وجود داره. یکی از کارهایی که برای مدیریت خشم پیشنهاد میشه، نفس عمیق کشیدن یا شمردن بین وقتی که محرک دریافت میشه تا وقتی از جانب شخص پاسخی داده بشه، هست. همین یه فاصله کوتاه به افراد کمک میکنه که لحظهای از اون موضوع و محرک فاصله بگیرن و دست به تصمیم تکانشی نزنن.
به نظر شما چه راههای دیگهای برای وقفه انداختن بین محرک و پاسخ برای مدیریت خشم وجود داره؟
محرومکردن خود و خودآزمایی
یکی از کارهای دیگهای که میشه برای مدیریت عصبانیت انجام داد، محرومکردن خود و خودآزمایی هست. همه ما یک سری چیزها رو دوست داریم یا ممکنه یک سری چیزها رو دلمون بخواد که داشته باشیمش. بهعنوانمثال ممکنه بگین: «کاش الان فلان چیز بود، میخوردیم می چسبید».
یکی از راه های افزایش آستانه تحمل و کاهش خشم، عمداً به خود محرومیت دادن هست. یعنی از هر ۵ بار، یکبار حداقل جلوی خواستههای نفسانی خودمون واستیم، یه بار بتونیم به خودمون نه بگیم. لازم به ذکره که قصد ما شکنجهکردن یا خودآزاری نیست.
تحلیل احساس خشم و رفتار پرخاشگرانه
یکی دیگه از راههای مدیریت خشم، تحلیل احساس خشم و رفتار پرخاشگرانه هست. همانطور که میدونید ما یک ماشین رفتار داریم که اجزای اون عبارتند از: فکر، احساس، رفتار و نشونه. اگه فکری داشته باشیم به همراهش احساسی میاد و نشانههای فیزیولوژی رو تجربه میکنیم و ممکنه دست به اقدام یا رفتاری بزنیم.
اگه ما بتونیم افکارمون رو شناسایی کنیم (اینکه چه فکرایی موجب میشه احساس خشم بیشتری کنیم یا چه فکری از سرمون گذشت که احساس خشم رو تجربه کردیم) و به نشانههای فیزیولوژیکی بدنمون (مثل قرمزشدن، مشت کردن دستها، تپش قلب و غیره) آگاه باشیم، بهتر میتونیم احساس خشممون رو مدیریت بکنیم و یکی از راههای مدیریت عصبانیت بهحساب آورده میشه.
برای این کار ابتدا نیازه که ما نظارت بر رفتار خودمون داشته باشیم. یعنی در طول روز حواسمون باشه و چک بکنیم که چی شد عصبانی شدیم؟ یا برای خودمون بنویسیم که وقتی عصبانی شدیم، چه فکری از سر ما گذشت و چه احساسی رو تجربه کردیم؟ چه نشانههای فیزیولوژیکی در بدنمون اتفاق افتاد؟ و در نهایت از سر خشم دست به چه اقدامی زدیم؟
میتونیم افکاری که باعث خشممون میشن یا موقعیتهایی که باعث احساس خشم و یا تقویت اون میشن رو شناسایی بکنیم و بعد یا بر روی اونها کار بکنیم و خودمونو تقویت بکنیم، یا از این موقعیتها دوری کنیم.
آگاه بودن از شدت احساس خشم
یکی از راههای مدیریت خشم که با مورد بالایی که صحبت شده ربط داره، آگاه بودن از شدت احساس خشم هست. احساس خشم ما طیف و درجهبندی داره؛ از0 تا 10 و موقعیتهای مختلف یا افکار و موارد مختلف میزان احساس مختلفی در ما ایجاد میکنن. خوبه که ما بتونیم اونها را شناسایی بکنیم و بدونیم که چه موقع قراره بعدش احساس خشممون بیشتر یا کمتر بشه و در هر موقعیت چه میزان از احساس خشم رو در حال تجربه هستیم. انجام این کار میتونه در ایجاد وقفه در گفتگو خیلی اثر داشته باشه که یکی از تکنیکهای مهم در مدیریت عصبانیت هست.
چه چیزهایی وجود داره که شما رو به احساس خشم 8 تا 10 میرسونه؟ تا حالا بهش فکر کردید؟
ایجاد وقفه در صحبت
بنظرتون چی میشه که زوجین دعواهاشون شدت میگیره و بجای گفتگو مسالمتآمیز، دست به تخریب هم میزنن؟
یکی از تکنیکها و راهکارهای مدیریت خشم که بهویژه زوجین میتونن از اون استفاده بکنند، ایجاد وقفه در صحبت هست. برای ایجاد وقفه نیازه که حتماً تمرین قبلی رو انجام داده باشید و شدت و میزان احساس خشمتون رو طبقهبندی کرده باشید. هر موقع که شدت احساس خشمتون از ۶ به بالا جهت پیدا کرد، نیازه که به فرد مقابلتون تو گفتگو اطلاع بدید و بحث رو در همون جا متوقف بکنید و بین صحبتتون وقفه ۴۵ دقیقهای تا یکساعته ایجاد بکنید.
توی این ۴۵ دقیقه یا یک ساعت، خودتون رو سرگرم کاری بکنید و نباید به موضوعی که بر سرش داشتید بحث میکردید، فکر کنید. اجازه بدید ذهنتون آزاد باشه. بعد از توافق ۴۵ دقیقه تا یکساعته، وقتی که حس کردید آرومتر شدید نسبت به قبل، دوباره با فرد مقابلتون میتونید گفتگو رو ادامه بدید. این کار باعث میشه که از تصمیمهای تکانشی و یا رفتارهای غیرقابلپیشبینی تاحدامکان دوری بکنید.
سرگرمکردن خود
همانطور که تو بالا اشاره شد، سرگرمکردن خود یعنی فاصله از اون موضوعی که باعث عصبانیت شده و این میتونه بهعنوان یکی از راهکارهای مدیریت عصبانیت به شمار بره. با پیادهرویکردن، آهنگ خوب گوشدادن، انجام تمرین های ذهن آگاهی و… میتونید خودتون رو سرگرم کنید.
شما چهکارهای دیگهای رو برای مدیریت خشم و عصبانیت در راستای سرگرمکردن خودتون پیشنهاد میدید؟
ورزشکردن و تعدیل سبک زندگی
یکی از راهکارهای مدیریت خشم و عصبانیت، ورزشکردن و تعدیل سبک زندگی هست. ورزشکردن بهویژه ورزشهای هوازی کمک میکنه که خلق بهتری رو تجربه بکنید و از تجربه های منفی ما می کاهد. خواب کافی و تغذیه مناسب نیز از عوامل اثرگذار بر روی خشم هستن. ویتامینهای B6 و E اگر در تغذیه ما کم باشه، منجر به ضعف اعصاب میشه.
به نظر شما آیا مصرف کافئین تحریکپذیری افراد را بالا میبرد و منجر به خشم بیشتر میشود؟
مراقبت از سلامت روان و مراجعه به تراپیست
خوبه که ما توی راهکارهای مدیریت خشم و عصبانیت، بهسلامت روانمون هم بها بدیم.گاهی برخی اختلالات میتونه منجر به پرخاشگر شدن ما بشه و ندانسته ما دنبال راهکارهای مدیریت خشم هستیم درحالیکه مساله چیز دیگس. بهعنوانمثال افسردگی میتونه منجر به تحریکپذیری خلق و پرخاشگری بشه یا افرادی که اختلال دوقطبی دارند ممکنه که در یک برهههایی از زمان پرخاشگری بسیار زیادی رو از خود نشون بدن. بهتره که ما به تراپیست مراجعه بکنیم تا مشکل به طور شفافتر شناسایی بشه. حتی اگر مهارت کنترل خشم بلد نیستیم خوبه برای یادگیری راهکارهای مدیریت خشم نزد تراپیست مراجعه بکنیم
بنظر شما آیا استرس منجر به پرخاشگری میشه؟
در جواب میشه گفت بله. ما وقتی مدیریت اضطراب بلد نباشیم ممکنه مدیریت خشمم بلد نباشیم و تحریک پذیریمون بیشتر بشه و دست به رفتارهای پرخاشگرانه بزنیم.
نامه نوشتن و تعدیل انتظارات
یکی از راههای مدیریت عصبانیت بهویژه در زخمهای کهنه و آسیبهایی که دیدیم و کینههایی که به دل گرفتیم، نامه نوشتنه. این روش برای افرادی که جرات ورزیشون پایینه، پیشنهاد میشه.
شما میتونید شروع بکنید به کسی که ازش دلخورید یا بهتون آسیبزده یا رنجونده، نامه بنویسید و تمام حرفهای دلتون رو روی برگه پیاده کنید و طوری باشه که احساس بکنید که خالی شدید. بعدش پیشنهاد میشه که چند روز، نامه رو پیش خودتون نگه دارید. اگه خواستید اصلاح و ویرایشش کنید و بعد از چند روز اگه خواستید میتونید به فرد مقابل بدید یا که اون رو پیش خودتون نگه دارید.
ما نامه مینویسیم و تلاش میکنیم که اونها رو ببخشیم که حال خودمون بهتر بشه. وقتی که نامه رو بهشون میدیم این نکته رو هم باید نزد خودمون به یاد داشته باشیم که انتظار تغییر رو نباید از اونها داشته باشیم. اگه میتونیم اونها رو ببخشیم و تمرین بخشش و رهاکردن کنیم. هرچه انتظار ما از دیگران بالاتر باشه، اگه مطابق انتظار ما رفتار نکنن ما رو خشمگینتر میکنند.
به نظرتون چی میشه که اگه دیگران انتظارات ما رو برآورده نکنند ما خشمگین میشیم؟ چطور میشه انتظارها رو کم کرد؟
کلام آخر
در این مقاله از جوونه دررابطهبا این صحبت کردیم که آیا احساس خشم سودمنده یا خیر و به برخی از مهمترین راههای مدیریت خشم پرداختیم و در نهایت به این پرداختیم که چه عواملی میتونند در مدیریت خشم اثر منفی داشته باشند.
برای مطالعه بیشتر میتوانید به منابع زیر (انگلیسی زبان) مراجعه کنید:
سوالات متداول
تازه ترین برگ های جوونه
تازه ترین برگ های جوونه
همه ما در زندگیمان حداقل یکبار این سؤال را از خود پرسیدهایم: "آیا عشقی که دارم، واقعی است؟" عشق یکی از پیچیدهترین و درعینحال زیباترین احساساتی است که انسان تجربه میکند. اما تفاوت زیادی بین یک احساس زودگذر و
آیا تا به حال تجربه کردهاید که در دوران افسردگی، رابطه جنسیتان تحت تأثیر قرار بگیرد؟ افسردگی میتواند بر جنبههای مختلف زندگی فرد، از جمله رابطه جنسی، تأثیرات زیادی بگذارد. ممکن است فرد افسرده احساس کند که میل جنسیاش
تصمیم به ازدواج یکی از بزرگترین و سرنوشتسازترین انتخابهای زندگیه. همه ما دوست داریم که ازدواجمون محکم، شاد و موندگار باشه. اما واقعیت اینه که زندگی مشترک فقط عاشقانههای اول راه نیست. هر رابطهای، حتی قویترین عشقها، چالشهایی داره