آشنایی با مهارت حل مسئله
نویسنده: جوونه
تاریخ: 20 شهریور 1403
برای اکثر ما انسانها پیش اومده که درخیلی از اوقات در موقعیتی قرار گرفته باشیم که ندونیم که باید دست به چه اقدامی بزنیم و راه حل درست چیه یا چطور مسئلهای که باهاش مواجه شدیم رو حل کنیم؟یا شاید گاهاً ندونیم که اصلاً حل مسئله یعنی چی؟ و یاد نگرفته باشیم که فرایندهای حل مسئله چیه؟ ممکنه که تو دوراهیهای مهم زندگی، تصمیمهای اشتباه بگیریم و بعد بابتش پشیمون باشیم که چرا کسی چیزی به ما نگفت یا چرا درست انتخاب نکردیم؟ چه عاملی منجر به این شد که ما تصمیم اشتباه بگیریم؟ و… .
حل مسئله یکی از مهارتهای خیلی مهمیه که تو دنیای امروز برای زندگی کردن لازمه. پس در این مقاله از جوونه میخوایم در رابطه با مهارت حل مسئله صحبت کنیم و بهتون یاد بدیم که چطور میتونید این مهارت رو در خودتون ارتقا بدید.
اهمیت مهارت حل مسئله
همه ما میدونیم که مهارت حل مسئله تو دنیای امروز یه مهارت ضروری و مورد نیازه. از اونجایی که انسان قوه ادراکی بالاتری نسبت به سایر حیوانات داره ، در نتیجه مهارت حل مسئله براش بیشتر در زندگی اهمیت پیدا میکنه. به عنوان مثال ممکنه که حیوونها نیاز به یادگیری مهارت حل مسئله نداشته باشند در حالی که انسان برای اینکه بتونه در زندگیش بیشتر پیشرفت بکنه و برای بقا تلاش بکنه، نیازمند این هست که مهارت حل مسئله رو یاد بگیره.
علی رغم اینکه مهارت حل مسئله یکی از مهارتهای مهمی هست که در طول زندگی افراد باید آموزش ببینند ولی متاسفانه در کشور ما این مهارت در مدارس به دانش آموزان آموزش داده نمیشه. در نتیجه نیازه که برای یاد گرفتن و تقویت مهارت حل مسئله در خودتون، خودتون تلاش بکنید که آموزش ببینید.
برای حل مسئلهای ممکنه که بینهایت راه وجود داشته باشه و اینطور نباشه که افراد حتماً طبق یک فرمول بندی مشخصی باید عمل بکنند. گاهی افراد ممکنه اینطور فکر بکنند که وقتی از یه فرمول مشخص به جواب نمیرسن، اون وقت با مسئله روبرو هستند و نیازه که حل مسئله بکنند. در حالی که چنین نیست. میشه مسئلهای که براش یه راه حل وجود داره رو، افراد با خلاقیت خودشون به روشهای گوناگون حل بکنند تا به اون نتیجه مطلوب برسند. اگه اونها مطابق اون چیزی که همه افراد پیش میرن، پیش نمیرن لزوماً به این معنا نیستش که کار اشتباهی انجام میدن و باید از هنجارها تبعیت بکنن.
فرد ممکنه در برخورد با هر مسئلهای از زندگی، راه حلهای متفاوتی از اونچه سایر افراد جامعه انجام میدن، در نظر داشته باشه و تلاش بکنه که با رعایت نکاتی که در ادامه گفته میشه، تصمیم درستی بگیره. پس فرد در هر شرایطی میتونه از مهارت حل مسئله استفاده بکنه.
اگه مهارت حل مسئله رو بلد نباشیم ممکنه که تصمیمهای اشتباهی در زندگی بگیریم یا فکر بکنیم که دیگه شکست خوردیم و دنیا به آخر رسیده و دیگه کاری نمیتونیم بکنیم؛ در حالی که با مهارت حل مسئله میتونیم دامنه تفکراتمونو افزایش بدیم و با استفاده از فرصتهایی که در اختیارمونه، علی رغم محدودیتها زندگی بهتری رو برای خودمون فراهم بکنیم.
حل مسئله چیست؟
اگه بخوایم خیلی خلاصه و به زبان ساده تعریف بکنیم که حل مسئله یعنی چی؟ میتونیم اونو اینطور بیان بکنیم که فرض کنید شما در موقعیت کنونی هستید که بهش میگیم موقعیت A و قصد دارید به موقعیت مطلوب و ایده آلتون که بهش موقعیت B گفته میشه و زمانیه که مساله حل شده، برسید. در این شرایط شما با چالش یا مسئلهای روبرو هستید. حالا برای اینکه از موقعیت کنونی به وضع مطلوب برسید، باید یک سری اقدامات انجام بدید یا به فکر راه حل هایی باشید یا به عبارتی اون مسئلهای که باهاش مواجه هستید رو حل بکنید. به این فرایند، فرایند حل مسئله گفته میشه.
در حل مسئله ما یک فرمول قطعی و مشخص برای رسیدن به پاسخ یا وضعیت مطلوب نداریم. به عبارتی اینطور نیست که اگه فرد از یه راه حل دیگه استفاده بکنه، بگیم که غلطه و اشتباهه و فقط یه راه صحیح وجود داره.
تفاوت مسئله و مشکل
بعضی از افراد ممکنه که مسئله و مشکل رو مترادف یک دیگه بدونند. درحالیکه این دو واژه با همدیگه تفاوتهایی دارند و بهتره که از تفاوتهاشون آگاه بشیم و در جای درست ازشون استفاده بکنیم چون هر کدوم از این واژهها میتونن تاثیر خاصی بر روی ذهن افراد و مغزشون داشته باشند.
وقتی ما از واژه مشکل استفاده میکنیم یعنی شرایطی که برای رسیدن به پاسخ یا حلش فقط یک جواب قطعی وجود داره و یک راه درست وجود داره و اگه فرد اینو انتخاب نکنه یا از این راه نره، منتهی به شکست هست و یا به بن بست میخوره و نمیتونه اون مشکل رو حل بکنه. در اینجا ما از واژه مشکل استفاده میکنیم. وقتی افراد از واژه مشکل استفاده میکنند ممکنه که احساس بکنند که درمانده و ناتوانند و حالشون بد بشه. انگار با جبری روبرو شدن که هر چقدررم تلاش میکنند نمیتونن اونو حل بکنن.
اما وقتی از واژه مسئله استفاده میکنیم به این معنا هستش که با یک موقعیت یا چالش روبرو هستیم و ممکنه که راههای متعددی برای حلش وجود داشته باشه اما با توجه به اینکه وقت و انرژی افراد محدوده تلاش میکنن که بهترین راه که سازگاری بیشتری با تجربیات و زندگیشون داره رو انتخاب بکنند. پس به این معنا نیست که به بنبست رسیدن یا احساس بکنن که ناتوان و درمانده شدن، بلکه فعلاً راه حل مناسب برحسب شرایطشونو ممکنه که پیدا نکرده باشند.
فرایند حل مسئله
حالا میخوایم به این بپردازیم که اگه قرار باشه که یک مسئلهای که جلومون هست رو حل بکنیم تا به موقعیت B برسیم باید چه گامهایی رو پشت سر بذاریم؟
تعریف مسئله
ما تا وقتی نتونیم خوب شناسایی بکنیم که مسئلهمون چیه؟الان با چه چیزی مواجهیم؟ موقعیت A مون چی هست؟ نمیتونیم راه حلهایی پیدا بکنیم و مسیرمونو درست پیش بریم تا به موقعیت B برسیم. وقتی مسئله اشتباه تشخیص داده بشه، راه حلهای اشتباهی هم به کار گرفته میشه و در نهایت به جای اینکه ما به موقعیتB نزدیک بشیم، باعث دور شدن ما از موقعیت B میشه. در نتیجه اینجاست که شناسایی درست مسئله اهمیت پیدا میکنه.
برای شناسایی بهتر مسئله بهتره که به چند تا توصیه زیر توجه بکنید:
تلاش بکنید که واقعیت رو ببینید نه اونطور که خودتون دوست دارید وضعیت و شرایط رو در نظر بگیرید و ببینید. اونچه که هست و مطابق با واقعیته رو عاری از هرگونه پیش داوری، تعصب و پیش فرض مشاهده بکنید. همچنین بهتره که در این راه از نظرات افراد مختلف استفاده بکنید و از اونها مشورت بگیرید و ببینید که نظر اونها نسبت به شرایط و مسئله چیه.
سپس بهتره که علتیابی بکنید. یعنی بفهمید که ریشه و علت اینکه این چالش به وجود اومد یا این مسئله به وجود اومد براتون چی بوده؟ چه انتظاراتی یا استانداردهایی داشتید و چه اتفاقی رخ داده که منجر به پدید اومدن مسئله شده که خارج از استانداردها یا انتظاراتتون بوده؟ بهتره که خودتون از دید سوم شخص و از بالا به ماجرا نگاه بکنید تا یک دید هلیکوپتری و چند جانبه نسبت به مسئله داشته باشید.
مهمه که تو تشخیص مسئله اطلاعات کافی در رابطه با اون موردی که مورد بحث و چالشه داشته باشیم و خوب فرصتها و محدودیتها، علتها و واقعیت رو شناسایی کرده باشیم.
ایجاد راه حلهای جایگزین
در دومین مرحله از فرایند حل مسئله بهتره که بعد از اینکه متوجه شدیم مسئله چیه و علتش رو فهمیدیم و متوجه شدیم که وضعیت مطلوب یا موقعیت مطلوب ما چیه، فکر بکنیم که چه راه حلهایی برای رسیدن به موقعیت B وجود داره و یا چه مسیری رو باید طی بکنیم؟
یکی از روش هایی که میتونیم استفاده بکنیم استفاده از بارش فکریه اما این نکته رو باید توجه داشته باشیم که وقتی که داریم بارش فکری میکنیم، قرار نیستش که راه حل هامون رو ارزیابی بکنیم. بلکه هرچی که به ذهنمون اومد رو مینویسیم و بعداً در مرحله بعدی، ارزیابی میکنیم. خوبه که در نوشتن راه حلها به محدودیتها و فرصتهامون نگاه واقع بینانه داشته باشیم و اونها رو هم در نظر بگیریم. ما میتونیم در فرایند حل مسئله یک سری راه حلهای کوتاه مدت یا بلند مدت توصیه بکنیم یا نظر دیگرانم بخوایم که اونها هم راه حلهایی توصیه بکنند.
ارزیابی کردن
در این مرحله اونچه که از قبل نوشتیم رو میایم خوب ارزیابی میکنیم و میبینیم که کدوم یک از این راه حلها میتونه با توجه به محدودیتها فرصتها و شرایط زندگی ما سازگاری بیشتری داشته باشه و ما رو در رسیدن به موقعیت Bیاری بکنه. در ارزیابی هر کدوم از این راه حلها خوبه که بر اساس شواهد، تجربیات، پیامدهای هر راه حل و واقعیت بخواهیم اونها رو ارزیابی بکنیم.
نکته دیگهای که در این مرحله از فرایند حل مسئله اهمیت داره اینه که تلاش بکنیم تا جای ممکن پیشداوری، قضاوت و تعصب رو از خودمون موقع ارزیابی راه حلها دور بکنیم. و در آخر مهمترین نکته در حل مسئله اینه که هزینه فرصت رو فراموش نکنید.
هر راه حلی که انتخاب میکنیم و قصد داریم که پیادش بکنیم ممکنه که هزینه فرصت اجرای راه حلهای دیگه رو از ما بگیره.
به عبارتی انتخاب هر راه حل ممکنه که یک سری سود و یک سری زیانهایی داشته باشه. بهتره که اول خوب بتونیم این سود و زیانها رو ارزیابی بکنیم و بدونیم که وقتی یه راه حلو انتخاب میکنیم، ممکنه که سودهایی که راه حل دیگه میتونست برامون داشته باشه رو از دست بدیم که به این پدیده، هزینه فرصت گفته میشه. با توجه به اینکه وقت و انرژی و زمانمون محدوده و سود راه حل دیگهای رو میتونیم از دست بدیم، باید تلاش بکنیم که بهترین راه حلو انتخاب بکنیم.
پیاده سازی یا اجرا و نظارت
بعد از اینکه راه حل مطلوبمونو انتخاب کردیم بهتره که حالا دست به اقدام بزنیم و بتونیم اونو پیاده بکنیم. اگه فکر میکنید که اقدام ها بزرگ هستن بهتره که اقدامها رو خورد بکنیم و حداقل یک گام از اون رو انجام بدیم و جلو ببریم. در این مرحله اهمیت داره برای اینکه اطمینان پیدا بکنیم راه حلمون سازگار بوده و انتخاب معقولانهای بوده، بهتره که حتماً بازخورد بگیریم.
یعنی بعد از مدتی خودمون از اطرافیان بازخورد بگیریم و همچنین خودمون ناظر به فعالیت و انتخابی که کردیم باشیم و ببینیم که آیا اون انتخاب تونسته ما رو به موقعیتB کمی نزدیکتر بکنه یا دورتر کرده باعث توقف ما شده؟
اگه شرایطی داریم که میتونیم اجرای آزمایشی داشته باشیم بهتره که ازش برخوردار بشیم و یکهو شاید معقولانه نباشه که دست به اقدامی بزنیم که منجر به ضرر زیادی برامون بشه مخصوصاً وقتی بعضی از چیزها دست ما نیست و مجبوریم که با همون شرایط و محدودیتها تصمیم بگیریم. به عنوان مثال اگه کسی تصمیم میگیره که توی بورس سرمایهگذاری بکنه بهتره که کل سرمایهشو یکجا توی بورس قرار نده
حالا اگه تصمیم و راه حلی که انتخاب کرده بودیم درست بود که همینو ادامه میدیم و مجدد بازخورد گرفتن رو فراموش نمیکنیم اما اگه اشتباه کرده بودیم بهتره که ناامید نشیم و دوباره این مراحلو از اول طی بکنیم
موانع حل مسئله
در مسیر تقویت مهارت حل مسئله ممکنه با موانعی روبرو بشید. برخی از این موانع عبارتند از:
- عدم خلاقیت
- ناتوانی در درک درست از مسئله یعنی ندونی مسئله چیه؟
- تحلیل خوب نکردن از اوضاع کنونی و مطلوب، پیامدهای راه حل ها و فرصتها و محدودیتها
- هزینه فرصت اشتباه
- درست تشخیص ندادن سود و زیان
- مشورت خوب نکردن و رفتن سراغ افرادی که شبیه ما فکر میکنن
- با تعصب تصمیم گرفتن
- اهمالکاری در اقدام
- کمالگرایی (فقط فکر کردن ولی اقدام نکردن)
- درنظر نگرفتن شواهد و واقعیت
- طرد از سوی جامعه و فرهنگ به دلیل پیروی نکردن از هنجار…
راه های تقویت مهارت حل مساله
وقتی میگیم مهارت حل مسئله، چون از واژه مهارت استفاده میکنیم به این معنی نیست که امری ذاتیه. بلکه با آموزش قابل ارتقاعه. برخی از این روش ها عبارتند از:
آشنایی با دایره کنترل، نفوذ و نگرانی
یکی از مهارتهایی که در حل مسئله و حتی در مرحله دوم حل مسئله میتونه به افراد کمک بکنه اینه که به این دایره در طول روز و به ویژه هنگام تصمیمگیری توجه داشته باشند. در دایره کنترل مواردی هستش که دست ماعه و اختیار کامل توش داریم. در نتیجه میتونه تو تصمیم گیری خیلی بهمون کمک بکنه.
وقتی امری دست خودمون باشه، میدونیم که باید چیکار بکنیم. ارزشها، باورها، رفتارمون و عقایدمون در این دایره قرار دارند. در این دایره ما تلاش میکنیم که تمرکزمونو بذاریم رو چیزایی که دست خودمونه. اگه تمرکزمونو بذاریم رو قسمتهایی که کاملاً در اختیار ما نیست در نتیجه احتمال شکستمون ممکنه که بیشتر بشه و جدای از اون انرژیمونو هدر میدیم و ممکنه که اصلاً مسئله مربوط به ما نباشه که دنبال راه حل باشیم .
در دایره نفوذ مواردی بین کاملاً در اختیار ما نیست و کاملاً در اختیار مائه قرار داره. مثلا ما میتونیم با خوب رفتار کردن و الگو خوب بودن در زندگیمون رو بقیه اثر بذاریم و اونها هم شاید به واسطه ما تحت تاثیر قرار بگیرند و رفتارشون بهتر بشه. اگه حالا فکر کنیم مساله ما اینه که دیگری در حق ما فلان کارو نکنه، این اصلاً مسئله نیست و اشتباه تشخیص دادیم و بهتره که اصلاً سرش انرژی و زمان نذاریم که بخواهیم دیگری رو تغییر بدیم.
در دایره نگرانی مواردی که ما کاملاً در اختیار نداریم یا به عبارتی از اختیار ما خارجه قرار داره. مثل اتفاقات و پیامدهای طبیعی مثل سیل یا زلزله و غیره. اگه انرژیمونو روی این دایره بزاریم تا بخواهیم مسائلی که مربوط به این حوزه هست رو حل بکنیم، انرژیمون هدر رفته.
پس شناخت این دایره علاوه بر اینکه کمک میکنه که بتونیم خوب مسئله رو شناسایی بکنیم، در انتخاب راه حلها میتونه به ما کمک بکنه.
تمرین خلاقیت
یکی از موارد مهمی که میتونه در مهارت حل مسئله نقش بسزایی داشته باشه، خلاقیته. بهتره که با روشهای گوناگون تلاش بکنیم که خلاقیت رو در خودمون افزایش بدیم. یک روش افزایش خلاقیت اینه که هر وسیلهای که میبینیم، میتونیم این سوال از خودمون بپرسیم که به غیر از این کاربردی که داره و استفاده میکنیم، دیگه میتونه چه کاربردهای دیگهای داشته باشه و ازش بخوایم استفاده بکنیم؟
یا در موقعیتهای مختلف میتونیم علاوه بر راه حلی که استفاده میکنیم، این سوالو از خودمون بپرسیم که دیگه چه راه حلهایی وجود داره برای اینکه بخوایم این مسئله رو حل بکنیم؟ یا اگه فردی رو میبینیم که با یه مسئله درگیره میتونیم این سوال از خودمون بپرسیم که اگه من جاش بودم چیکار میکردم؟
سناریو سازی
یکی دیگه از کارهایی که میتونیم برای تقویت مهارت حل مسئله بکنیم و در پیدا کردن راه حل مناسب میتونه بهمون کمک بکنه اینه که در هر موقعیتی که روبرو هستیم ببینیم که بدترین اتفاقی که میتونه بیفته چی هستش؟ بهترین اتفاقی میتونه بیفته چیه؟ و اتفاق عادی که میتونه برامون رخ بده چی هستش ؟و سپس بر اساس هر کدوم یک سری پلن بریزیم و برنامهریزی بکنیم.
کلام آخر
ما در این مقاله از جوونه تلاش کردیم که در رابطه با مهارت حل مسئله صحبت بکنیم؛ اینکه حل مسئله چیه؟ چه اهمیتی داره؟ تفاوتش با مشکل چیه؟ گامهای حل مسئله چی هستش و چه عواملی مانع حل مسئله میشن.
برای اطلاعات بیشتر در این حوزه میتونید منابع زیر رو مطالعه کنید: