شاخه:
آشنایی با6 علت ترس از تنهایی
شاخه:
ممکنه که برای خیلی از افراد پیش اومده باشه که از تنهایی بترسن. به عنوان مثال اینکه تو خونه تنها بشن یا هر جای دیگهای براشون ترس زیادی به همراه داره. بعضی از افراد هستند که از تنها موندن میترسن. یعنی مبادا یه روزی همه عزیزانشونو از دست بدن، همه افرادی که کنارشونن رو از دست بدن یا طرد بشن از جانبشون و تنها بشن. ترس از تنهایی و تنها موندن میتونه به همدیگر ربط داشته باشه.
اما چی میشه که بعضی از افراد ترس از تنهایی یا تنها موندن دارن؟ چطور بر ترس از تنهایی غلبه کنیم؟ نیازه که چه اقداماتی رو انجام بدیم؟ در این مقاله از جوونه میخوایم در رابطه با ترس از تنهایی یا اتوفوبیا صحبت بکنیم و کمی بیشتر این مسئله رو باز بکنیم. اگه به این موضوع علاقه دارید بهتره که با این مقاله از جوونه همراه باشید.
تنهایی در عصر جدید و انواع آن
امروز به واسطه تکنولوژی همه ما تو دنیایی زندگی میکنیم که علی رغم اینکه دسترسی و ارتباط گرفتن آسون شده ولی انگار فاصله افراد از همدیگه بیشتر شده و افراد بیشتر انگار تنهایی رو احساس میکنند. اونها اغلب احساس میکنند که تنهان و انگار کسی نمیبینتشون، کسی نمیتونه خوب درکشون بکنه و… .
تنهایی به طور کلی به دو دسته تقسیم میشه:
تنهایی خودخواسته:
به واسطه اینکه انسان هستیم هممون، گاهی اوقات نیاز داریم که تنها باشیم، با خودمون خلوت بکنیم و کمک بکنیم به اینکه یه ذره با خودمون وقت بگذرونیم. همچنین بخشی از وجود انسان هست که ممکنه درک نشده واقعا باقی بمونه و دیگران هرچقدر هم تلاش کنن اون خلا پر نمیشه. در نتیجه بواسطه این اتفاق ممکنه تنهایی رو تجربه کنیم. این نوع تنهایی ها امر نامطلوبی به شمار نمیرن و انسان شمول هستن.
تنهایی ناخواسته:
یعنی تنهایی ای که در پی طرد، درک نشدن و موارد این چنینی میاد. یعنی فرد خودش نخواسته که تنها باشه بلکه به واسطه شرایط و اتفاقاتی منجر به این شده که تنهایی رو بخواد تجربه بکنه. در این نوع تنهایی معمولا فرد ممکنه انگشت اتهام رو به سمت خودش ببره و خودسرزنشگری های زیادی داشته باشه و احساس های ناخوشایندی رو تجربه کنه. و این میتونه عاملی برای ترس از تنهایی باشه.
ما در این مقاله از جوونه با این مبحث سروکار داریم که چرا بعضی از افراد ترس از تنهایی دارند؟
ترس از تنهایی
افرادی که ترس از تنهایی دارن حتی وقتی که در کنار جمع و دیگران هستند، اضطراب زیادی رو تجربه میکنن. اضطراب از اینکه نکنه تنها بشن. انگار تنهایی برای اونها یه غول بیشاخ و دمه و خیلی برای خودشون بزرگ کردن. گاهاً ممکنه از فکر ترس از تنها موندن، از نظر جسمی حالشون بد بشه؛ مثلاً سردردو تجربه کنن، حالت تهوع داشته باشند، دل دردو تجربه کنند و موارد این چنینی. یعنی ترس از تنهایی تا این حد اضطراب میاره.
یکی از تکنیکهایی که این افراد ممکنه استفاده بکنند اینه که فرزندان وابسته بار میارن و مدام خودشونو میچسبونن به فرزند و تلاش میکنند که فرزندشون کنارشون بمونه تا مبادا از رفتن اون، ترس از تنهایی رو بخوان تجربه کنن یا گاهاً ممکنه این رفتارو ممکنه که با شوهرشون داشته باشند.
علتهای ترس از تنهایی
اتوفوبیا علتهای متفاوتی میتونه داشته باشه. در اینجا به اختصار به برخی از اونها میپردازیم:
اختلال اضطرابی
اگه فرد از نظر ژنتیکی شخصیت اضطرابی داشته باشه یا مبتلا به یکی از اختلالهای اضطرابی باشه، احتمال اینکه دچار ترس از تنهایی بشه بیشتر میشه. گاها ممکنه این دومورد باهم همپوشانی داشته باشه. به عنوان مثال کسی که اختلال اضطراب جدایی داره ممکنه ترس از تنهایی هم تجربه بکنه.
دلبستگی نا ایمن
یکی از عواملی که میتونه منجر به شکل گرفتن ترس از تنهایی بشه، دلبستگی نا ایمنه. به عنوان مثال اگه در زمان کودکی مادر نتونسته باشه معیارهای شخص دلبسته رو برآورده کنه و به حد مطلوب به نیازهای کودک پاسخ نداده، دلبستگی نا ایمنی رو درون کودک پرورش میده. یکی از سبکهای دلبستگی ناایمن دلبستگی اضطرابی هست. در دلبستگی اضطرابی شخص هر تلاشی میکنه برای اینکه دیگری ای فقط باشه تو زندگیش و تنها نمونه و مدام دل مشغولی اینو داره که نکنه بقیه منو تنها بزارن و ترس از تنهایی داره.
تجربه حمله پنیک و آگورافوبیا
در حمله پنیک فرد ممکنه علائمی مثل تپش قلب، عرق کردن، تنگی نفس یا نفس نفس زدن، گزگز شدن یا مورمور شدن دست و پا، عرق سرد و سایر علائم رو تجربه کنه. فرد در حین حمله پنیک مدام این فکر رو ممکنه داشته باشه که نکنه الان بمیره یا نکنه نتونه خودشو کنترل بکنه تعادلشو از دست بده و دیوونه بشه. در آگورا فوبیا فرد ترس از این داره که تو مکانهای سرباز یا سرپوشیده علائم شبیه حملات پنیک رو تجربه بکنه.
در هر دو مورد، فرد به شدت نیاز داره که یکی کنارش باشه تا بهش تسلی بده تا حالش بهتر شه و آرامششو بتونه به مرور کسب بکنه؛ چون نگرانه که اگه تنها بشه و حالش بدتر بشه، نکنه بمیره و توان اینو نداشته باشه که بخواد با اضطرابش که اونقدر زیاده مقابله بکنه.به همین دلیل نرس از تنها موندن در این افراد شایعه.
PTSD
افرادی که مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه میشن، ممکنه که ترس از تنهایی داشته باشند چون در حالت تنهایی و تنها شدن ممکنه که علائم این اختلال بروز بکنه. یعنی حالشون به شدت بد بشه، احساس مسخ شدن رو تجربه بکنن (انگار از زمان و مکان کنده میشن) و انگار همون اتفاق که منجر به این شده که تروما براشون ایجاد بشه رو جلوی چشمشون زنده دوباره میبینن و همین الان داره براشون رخ میده.
در نتیجه گوش به زنگی خیلی زیادی دارند و ممکنه با هر چیزی که اونها رو یاد تروما میندازه، حالشون بد بشه و علائمی که در بالا گفتیم رو تجربه بکنن. این افراد احساس میکنن که دیگران نمیتونن اینها رو درک بکنن و دچار انزوا میشن و خودشونو از جمع جدا میدونن.
یعنی انگار هم از این میترسن که اگه تنها باشن این علائم بهشون یهو دست بده و نتونن کاری کنن و به کمک نیاز داشته باشن و هم احساس میکنن دیگری نمیتونه درکشون بکنه. بهتره که تو این موقعیت دیگران حواسشون بهشون باشه وبرای مدت طولانی تنهاشون نذارن و مراعات کنن.
طرحواره وابستگی
افرادی که طرحواره وابستگی دارن اینطور فکر میکنند که خودشون به تنهایی نمیتونن از پس زندگی خودشون بر بیان و احساس بیلیاقتی و ناکافی بودن همیشه دارن. در نتیجه به دیگری میچسبن تا زندگیشونو ادامه بدن. اونها اینطور احساس میکنند که اگه دیگری نباشه ممکنه که حتی نتونن زندگیشونو ادامه بدن و به خاطر همین مدام به دیگران میچسبند.
این افراد به شدت ممکنه که از تنهایی بترسند یا ترس از تنها موندن داشته باشند به خاطر اینکه مبادا اگه دیگری نباشه اینام نتونن به زندگیشون ادامه بدن. افرادی که طرحواره نقص و شرم دارند ممکنه که بیشتر احتمال داشته باشه که طرحواره ی وابستگی رو در خودشون پرورش بدن. به این علت که فکر میکنند چون نقص دارند، طرد میشن.
چه کسانی بیشتر در معرض ترس از تنهایی و ترس از تنها ماندن قرار دارند؟
افرادی با اختلال شخصیت مرزی و وابسته
افرادی که اختلال شخصیت مرزی دارند حس میکنند که وقتی خودشون تنها باشند، پوچ، نالایق و ناکافیاند و همیشه دیگری باید باشه که هویت خودشون رو در اون ببینند یا به عبارتی هویت خودشونو به اون گره بزنن. به همین علت ممکنه که این افراد از تنها موندن خیلی بترسند.
افرادی که اختلال شخصیت وابسته دارند، خودشون به تنهایی هیچ کاری رو نمیتونن انجام بدن و حتماً نیازه که دیگری باشه که بهشون خط و مشی بده تا اونا بتونن کاری انجام بدن. به عبارتی این افراد از دید دیگران انگار کنه یا خیلی آویزون هستند.
ممکنه که حتی افرادی که اختلال شخصیت وابسته دارند به دلیل ترس از تنها موندنشون خیلی اغراق در جزئیات بکنند. مثلاً دوستیهایی که خیلی صمیمی نیست رو خیلی صمیمی بخوان جلوه بدن. یا گاها دست به اقداماتی بزنند که شخص دیگهای حاضر نیست برای شخص مد نظر این افراد انجام بده تا اینطوری نشون بدن که چه شخص خوبی هستند و فرد بخواد باهاشون ادامه بده. به همین دلیل ترس از تنهایی در این دو گروه از اختلال شخصیت میتونه پررنگ باشه.
الگو برداری از والدین
فرزندانی که مادر یا والدینشون ترس از تنهایی داشته و فرزند از طریق الگو برداری اتوفوبیا رو در خودش نهادینه کرد
تامین نشدن امنیت
فرزندانی که در خانواده نیاز به امنیتشون تامین نشده و اینطور فکر میکنند که دنیا ناامنه و در نتیجه اگه تنها باشند، به اندازه کافی نیرو ندارند که بخوان از خودشون دفاع بکنن و انگار دچار یه نوع درماندگی میشن و ترس از تنهایی روتجربه میکنند. انگار دنیا ناامنه و اونا یه شخص خیلی کوچولو هستند که قدرت اینو ندارن که بخوان اقدامی در راستای زندگیشون بکنن.
تربیت نادرست
خانوادهای که بچه رو ناز پرورده بار آوردن و هرچی گفته، بهش بها دادن و فرزند مستقل بودن رو تجربه نکرده، احتمال اینکه فرزند ترس از تنهایی داشته باشه بیشتر هست. وقتی که خانواده فرزند رو زیاد به خودش وابسته میکنه، فرزند وقتی که بخواد مستقل بشه تا حالا شکست نخورده و وقتی یک بار یا دوبار شکست میخوره، ترس از تنهایی زیادی رو تجربه میکنه و دوباره به همون آغوش گرم خانواده برمیگرده. این اتفاق میتونه توی بچههایی که تک فرزند هستند یا بچه آخر هستن بیشتر رخ بده.
سایر عوامل
- زنان به نسبت مردان به واسطه شرایط فرهنگی که دارند بیشتر در معرض اتوفوبیا یا ترس از تنها ماندن قرار دارن.
- عزت نفس بسیار پایین
بعضی وقتا فرد ممکنه که حالش با خودش خوب نباشه. یعنی حس بکنه که اون به اندازه کافی خوب نیست، عیب و نقصی داره که منجر به تنهاشدنش میشه و وقتی این اتفاق بیفته، خود سرزنشگریش به شدت افزایش پیدا میکنه و صداهای ذهن قضاوتگر و انتقادگرش اجازه نمیده که بخواد آرامش رو تجربه بکنه. در نتیجه هرکاری مکینه تا تنها نباشه که با ذهنش روبرو بشه، مدام از اینکه تنها باشه فرار میکنه و خودش رو تو جمعها و بودن با دیگران سرگرم میکنه.
پیامدهای ترس از تنهایی یا اتوفوبیا
- ترس از تنها موندن در صورتی که درمان نشه پیامدهایی داره. به عنوان مثال:
- احتمال ابتلا به اختلال افسردگی و اختلالهای اضطرابی در فرد افزایش پیدا میکنه
- عزت نفسش به شدت کاهش پیدا میکنه
- فرد فرصت رشد رو ممکنه از خودش بگیره (که ناشی از تنها موندن با خواست و اراده خود هست)
- شکل گرفتن طرحواره اطاعت برای شخص( یعنی فرد گاهاً فکر میکنه که خودش به تنهایی کافی نیست یا ترس از تنهایی داره و منجر به این میشه که برای اینکه دیگرانو تو زندگیش نگه داره، تن به خواستههایی بده که مطلوب دیگران هست)
- بار زندگی نزیستش روافزایش میده
- نمیتونه والد خوبی باشه. به عنوان مثال نمیتونه اجازه بده که فرزندش مراحل مستقل شدن رو طی بکنه و تاثیر منفی روی عزت نفس فرزند هم داره
راه های درمان ترس از تنهایی
دقت به علائم فیزیکی و کاهش اضطراب
فرد وقتی ترس از تنهایی رو تجربه میکنه ممکنه که یک سری علائم رو در بدن تجربه بکنه. مثل تپش قلب، یخ کردن دستا و پاها، تنفس کوتاه و سریعتر و… . همچنین ممکنه که یک سری افکار تو ذهنش بیاد. یکی از راه های درمان اینه که فرد وقتی که داره اضطراب رو تجربه میکنه حواسش به علائم بدنی باشه. یعنی بتونه تشخیص بده که الان داره اضطراب رو تجربه میکنه و ممکنه که اضطرابش به مرور زمان افزایش پیدا بکنه.
سپس با کمک همون علائم جسمانی، تنفسهای عمیق رو به کار بگیره و تلاشکنه که جلوی اضطراب بیشترش رو بگیره. همچنین حواسش هست که خودش رو با افکارش یکی ندونه و اینطور فکر بکنه که افکار مثل برگهای روی رودخونهان که شناورند و میان ومیرن. فقط از بالا نظارهگر باشه. اینجوری اضطرابش کاهش پیدا میکنه، اما نمیشه گفت که به طور همیشه رفع میشه. پس در نتیجه برای اینکه بتونه راه حل سودمندتری رو در پیش بگیره، بهتره که به یک تراپیست مراجعه بکنه و اضطرابش یا ترس از تنهاییش ریشهیابی بشه.
مراجعه به تراپیست
ترس از تنهایی یا اتوفوبیا علتهای متفاوتی میتونه داشته باشه و بهتره که به جای اینکه با خود تشخیصی لیبل بزنیم به خودمون، پیش متخصص مراجعه بکنیم و اجازه بدیم اون تشخیص بده که منشا ترس از تنهاییمون چیه و به کمک هم برای درمانش بتونیم گام برداریم.
یکی از رویکردهای موثر که میتونه برای ترس از تنهایی مفید باشه، رویکرد شناختی رفتاری هست. تو این رویکرد علاوه بر اینکه بر روی خطاهای شناختی کار میشه (ممکنه افرادی که ترس از تنهایی دارند اغراق، فاجعه سازی رو تجربه بکنن و همه چیزو بیش از اون حدی که هست، بخوان بزرگ بکنن تو ذهنشون)، تکنیکهای دیگه هم برای آروم کردن فرد و برطرف کردن ترس از تنهاییش استفاده میشه.
مثلاً یکی از روشهایی که استفاده میشه، حساسیت زدایی منظمه. یعنی فرد اگه ترس از تنهایی داره موقعیتهایی رو بر حسب میزان اضطرابی که تجربه میکنه، شناسایی میکنه و سپس با کمک درمانگر در گام اول، تلاش میشه که فرد تو اون موقعیت قرار بگیره تا ترس از تنها موندنش کاهش پیدا بکنه.
دارودرمانی
ممکنه که فرد به دلیل ترس از تنها موندن اضطراب زیادی تجربه کنه. در اینجا بهتره که ازSSRI ها یا داروهای کاهش دهنده اضطراب یا افسردگی استفاده بشه برای اینکه فرد بتونه حداقل هیجاناتشو مدیریت بکنه.
تقویت مهارت حل مسئله و تصمیم گیری
گفتیم که فرد ممکنه احساس بکنه که به اندازه کافی خوب نیست و نقص داره و منجر به این بشه که ترس از تنهایی زیادی رو تجربه کنه و به دیگران وابسته بشه. ضمن حل مساله بطور ریشه ای، مهارتهایی مثل حل مسئله و تصمیم گیری هم به فرد آموزش داده میشه تا بتونه خودش از عهده خودش بر بیاد و ترس از تنهایی کمتر بشه.
ذهن آگاهی
انجام تمرینهای ذهن آگاهی میتونه به فرد کمک بکنه که در لحظه اضطرابشو کاهش بده و تسلط بیشتری بر بدنش داشته باشه.
خودشناسی
بهتره تلاش بکنیم که فرد رو در راستای تنها موندن مفید سوق بدیم. مثلاً چه کارهایی دوست داره تو تنهاییش انجام بده و از انجام دادن اون لذت میبره ؟ از اونها یه لیستی درست بکنه و کم کم اونها رو انجام بده.
مشاوره خانواده
اگه گاهاً خانواده و سبک فرزند پرورش درست نیست بهتره که جلسهای با خانواده داشته باشیم و بهشون توصیه داده بشه که چطور بهتر به فرزندشون رفتار بشه تا منجر به این بشه که بتونه مستقل بودن تجربه کنه و امنیتش تامین بشه و ترس از تنهاییش کاهش پیدا بکنه.
کلام آخر
در این مقاله از جوونه در رابطه با این صحبت کردیم که ترس از تنهایی یا اتوفوبیا چیه؟ چه علتهایی میتونه منجر به این ترس بشه و برای درمان ترس از تنهایی بهتره که چه اقداماتی صورت بگیره.
برای اطلاعات بیشتر درباره ترس از تنهایی میتونید منابع زیر رو مطالعه کنید:
تازه ترین برگ های جوونه
تازه ترین برگ های جوونه
استرس یکی از واکنشهای طبیعی بدن به تغییرات و چالشها در زندگی است. در حالت عادی، وقتی با شرایط استرسزا روبهرو میشویم، بدن ما بهطور موقت وارد حالت آمادهباش میشود و این احساس میتواند به ما کمک کند که
همه ما انسانها ممکن است نقاط کوری داشته باشیم و به این موارد اگاه نباشیم. به عنوان مثال ممکن است برای همه شما پیش آمده باشد که ناگهان بازخوردی از دیگران دریافت میکنید یا خودتان به نکته ای درون خودتان
تا حالا شده صبح از خواب بیدار بشی و حس کنی از کل روزت میترسی؟ به نظرت چرا بعضی از ما صبحها اضطراب داریم، حتی وقتی دلیلی براش نیست؟ وقتی صبحها مضطرب بیدار میشی، اولین کاری که میکنی چیه؟