یادگیری بی حد و مرز، با مجله جوونه
یادگیری بی حد و مرز، با مجله جوونه
تا به امروز بیش از 120 موضوع، در زمینه های مختلف روانشناسی در مجله جوونه منتشر شده است!
تا به امروز بیش از 120 موضوع، در زمینه های مختلف روانشناسی در مجله جوونه منتشر شده است!
محبوب ترین برگ های جوونه
محبوب ترین برگ های جوونه
آگاهی از تازه ترین های جوونه
آگاهی از تازه ترین های جوونه
برای دریافت تازه ترین بلاگ ها و اخبار جوونه
کافیه که ایمیلت رو وارد کنی.
برای دریافت تازه ترین بلاگ ها و اخبار جوونه کافیه که ایمیلت رو وارد کنی.
برگ های جوونه
برگ های جوونه
«خیلی به خودم سخت میگیرم.خسته شدم واقعا از بس خودمو ندیدم. گاهی وقتا میگم خب تو هم انسانی حق داری اشتباه کنی و یاد بگیری. اما از طرفی تو ذهنم یه دادگاه تمام عیاره. خودم خودمو متهم میکنم، تنبیه
«به من میگن خیلی تندی... آخه شما بگین من تندم؟ من کجام شبیه آدمای تند خوعه؟ (در همین حین صداش هم بالا میره) قبول دارم یه ذره زود جوش میارم ولی تو دلم واقعاً هیچی نیست. بقیه الکی حساس شدن
«هنوزم بعضی وقتا با استرس اینکه به امتحان نرسیدم از خواب بیدار میشم. باورتون میشه گاهی اوقات خواب امتحان ریاضی میبینم؟؟ وقتی از خواب میپرم، بدنم خیس عرق شده و قلبم تندتر از حدی که تصورشو بکنید، میزنه. با
«خانم دکتر دیگه خسته شدم.. اوایل خیلی دوست داشتم همسرمو ولی الان دیگه متنفرم ازش. تمام بدنمو سیاه و کبود کرده. دیگه حتی روم نمیشه با این قیافه و آسیب و کبودی بیرون برم. خیلی شکاکه اونقدر که کلافم
«وقتی یه جای تنگ قرار میگیرم، احساس میکنم که الان خفه میشم و نفسم میگیره. تپش قلبم اونقدر زیاد میشه که احساس میکنم الان قلبم از دهنم بیرون میاد. به خاطر همین خیلی جاها شده که نمیرم و از
«مدام وقتم برای همسرم و دیگران پر میشه و به کار خودم نمیرسم. احساس میکنم که وقتی برای خودم ندارم و اولویت برای خودم نمیذارم. اگه نظر مخالف دارم، هیچ وقت نشده که بخوام اونو بیان بکنم به همسرم.
یکی از مواردی که هر خانمی در طول دوره زندگی باهاش مواجه میشه و تجربه میکنه، عادت ماهانه شدن، هست که در سن بلوغ رخ میده. رعایت بهداشت قاعدگی تو این دوره تاثیر چشمگیری روی کیفیت زندگی و سلامتی
«خسته شدم از بس سراغ کسایی میرم که خیری ازشون به من نمیرسه. من مدام به همسرم و اطرافیان محبت میکنم اما همسرم نمیتونه که این محبت منو پاسخ بده. من یه مادر مهربون و صمیمی ام که واقعا
«خسته شدم از دست این عذرخواهیهای بی موردی که از بقیه میکنم. همش بابت اینکه نکنه دیگری رو ناراحت بکنم و دیگری از دستم ناراحت بشه، اونقدر مراقب رفتارم هستم که دیگه نمیتونم خودم باشم و انگار یه آدم
«همش احساس میکنم کسلم، بی حالم و خستم. دلم میخواد کار مفید کنم و زندگی پویاتری داشته باشم ولی نمیدونم چرا نمیشه. شاید کارو اینقدر تو ذهنم بزرگ میکنم که میگم ولش کن کی حوصلشو داره؟! گاهی حتی از خوابم